فیلوجامعه‌شناسی

فیلوجامعه‌شناسی

سه خبر معنادار در مورد ”هوش مصنوعی“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از زومیت؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


۱.    اسپرینگر اولین کتاب نوشته‌شده توسط هوش مصنوعی را منتشر کرد

۲.    اثر هنری تولیدشده توسط هوش مصنوعی به قیمت ۴۳۲,۵۰۰ دلار فروخته شد

۳.    استونی می‌خواهد از قاضی هوش مصنوعی در دادگاه‌های خود استفاده کند

▀▄█▌ اسپرینگر اولین کتاب نوشته‌شده توسط هوش مصنوعی را منتشر کرد

▬    انتشارات معروف Springer، کتابی کاملاً نگارش‌شده توسط هوش مصنوعی منتشر کرد که شاید از نمونه‌های متفرقهٔ پیشین، کیفیت بهتری داشته باشد.
▬    فروشگاه آنلاین کتاب آمازون، مملو از هزاران عنوان کتاب الکترونیکی است که به‌صورت خودکار و با جمع‌آوری و ترکیب محتوای منابع دیگر نوشته شده‌اند. مولفان و ناشران آن کتاب‌ها، عموماً افرادی هستند که با هدف کسب درآمد سریع، چنین کتاب‌هایی را به فروش می‌رسانند. اگر کتاب‌های این دسته حتی قابل خواندن هم نباشند، اما برخی اوقات، اتفاقات قابل توجهی در انتشار چنین کتاب‌هایی می‌افتد.
▬    انتشارات Springer Nature، مرکزی با حوزهٔ فعالیت تحقیق و مطالعه، اخیراً اولین کتاب خود را منتشر کرد که توسط الگوریتمی با بهره‌گیری از یادگیری ماشین نوشته شد. قطعاً کتاب نوشته‌شده، ارزش‌های ادبی فراوان ندارد، اما هدف از نوشتن آن نیز چنین ارزش‌هایی نبود.
▬    الگوریتم مورد استفاده برای نوشتن کتاب، توسط محققان هوش مصنوعی در آزمایشگاه Applied Computational Linguistics توسعه داده شد که در دانشگاه Goethe فرانکفورت آلمان فعالیت می‌کنند. قطعاً هدف از توسعهٔ این الگوریتم، جایگزین کردن نویسندگان مشهور تاریخ همچون جان گریشام یا جی‌کی رولینگ نبود.
▬    کتاب به‌نام Lithium-Ion Batteries: A Machine-Generated Summary of Current Research منتشر شد که در این لینک هم به‌صورت رایگان در دسترس قرار دارد. همان‌طور که از نام کتاب بر می‌آید، در محتوای آن خبری از شخصیت‌های خاص، گره‌های داستانی یا دیالوگ‌های ماندگار نخواهد بود. قطعاً، استودیوهای هالیوودی هم دنبال چنین کتابی برای ساختن اثر بزرگ بعدی خود نیستند. تنها هدف از انتشار چنین کتابی، جمع‌آوری و خلاصه‌سازی حجم بالای تحقیقات انجام‌شده پیرامون باتری‌های لیتیم یونی بوده است.

▀█▄ هوش مصنوعی
▬    تنها در ۳ سال گذشته، بیش از ۵۳ هزار مقاله با موضوع تحقیقات پیرامون باتری‌های لیتیم-یونی منتشر شده است. گوشی‌های هوشمند، ساعت‌ها و حتی خودروهای برقی امروزی، از باتری‌های لیتیوم یونی استفاده می‌کنند. درنتیجه، می‌توان مطالعه پیرامون آن‌ها را موضوعی جذاب و عمومی دانست. اگر دستاوردهای انقلابی در این باتری‌ها رخ دهد، شاید همهٔ دستگاه‌های مورد استفادهٔ ما، تغییرات بسیار مثبتی را تجربه کنند. به‌علاوه، شاید دستاورد بعدی موجب ثروتمند شدن سازندگان آن نیز بشود.
▬    با توجه به حجم بالای تحقیقات انجام‌شده، اطلاع و بهره‌برداری از همهٔ آن‌ها، امری تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسد. به همین دلیل، انتشارات اسپرینگر نیچر با عرضهٔ کتاب جدید، ابزاری نسبتاً مفید و کاربردی (ساختهٔ ماشین) را با جمع‌آوری تحقیقات انجام‌شده در دسترس عموم قرار داد.

▀█▄ انتخاب منابع و کنترل کیفی اولیه، توسط هوش انسانی انجام شد
▬    الگوریتم مورد استفاده، پس از مشخص شدن موضوع کتاب، از یادگیری ماشین بهره برد تا هزاران مقاله را تحلیل کرده و از میان آن‌ها، تنها موارد مرتبط با کتاب را انتخاب کند. سپس، مقالات انتخاب‌شده تجزیه، ترکیب و سازمان‌دهی شدند. در مرحلهٔ بعدی، با استفاده از اطلاعات سازمان‌دهی‌شده، فصل‌ها و بخش‌هایی از کتاب نوشته شد که هر کدام به بخشی مستقل از تحقیقات پیرامون باتری‌ها می‌پردازند.
▬    در نتیجهٔ استفاده از الگوریتم هوش مصنوعی، تهیهٔ خلاصه از مقاله‌های هر فصل کتاب، به‌صورت خودکار انجام شد. در این خلاصه‌ها، نقل‌قول‌هایی وجود دارند که به‌صورت لینک، به مقالهٔ اصلی هدایت می‌شوند.
▬    از نگاه محققان و دانشمندان، کتاب منتشرشده را می‌توان به مجلهٔ ریدرز دایجست تشبیه کرد. این کتاب مشتمل بر ۱۸۰ صفحه است که خواندن و تحلیل آن، بسیار آسان‌تر از مطالعهٔ صدها هزار مقالهٔ منتشرشده پیرامون تحقیقات قبلی خواهد بود. البته، اثر حاضر را نمی‌توان کاملاً ماشینی و خودکار توصیف کرد؛ چرا که تأیید اعتبار منابع اولیه و همچنین، کنترل کیفی کلی نوشته‌ها، توسط نیروی انسانی انجام شد. البته، چنین سطحی از دخالت انسان طبیعی به نظر می‌رسد و قطعاً کسی نمی‌خواهد کل صنعت نشر و چاپ توسط هوش مصنوعی و ماشین‌ها تصاحب شود.
▬    الگوریتم هوش مصنوعی موجود، محدود به تحقیقات پیرامون باتری‌ها نیست. درواقع، می‌توان آن را برای هرنوع از تحقیقات علمی بهینه‌سازی کرد و کتاب‌های این‌چنینی برای انواع موضوعات نوشت.

 


 

 

▀▄█▌ اثر هنری تولیدشده توسط هوش مصنوعی در حراجی به قیمت ۴۳۲,۵۰۰ دلار فروخته شد
▬    گزارش‌ها حاکی از آن است که یک تیم سه نفره به نام Obvious پس از ماه‌ها تلاش توانسته‌اند نقاشی کشیدن را به هوش مصنوعی تعلیم دهند و نتیجه را در حراجی به فروش برسانند.
▬     روز پنج‌شنبه، یک نقاشی تولید شده توسط هوش مصنوعی در خانهٔ حراج کریستی، واقع در نیویورک به قیمت ۴۳۲,۵۰۰ دلار به فروش رسید. این قیمت ۴۰ برابر قیمتی بود که انتظار می‌رفت این نقاشی به فروش رود.
▬    نقاشی یادشده که در واقع نسخه‌ای چاپی و پرینت‌شده است «ادمون دو بلامی (Edmond de Belamy» نام دارد و رنگ‌های آبرنگی شکل آن که به لطف الگوریتم‌های یادگیری ماشین خلق شده‌اند، نقاشی عکاس اسپانیایی، فرسکو، از عیسی مسیح را در ذهن تدایی می‌کند؛ نقاشی مخدوشی که در بازسازی آن به قدری بد عمل شد که دست‌مایهٔ طنز قرار گرفت.
▬    نقاشی کشیده شده به دست هوش مصنوعی یکی از ۱۱ نقاشی خلق شده با این فناوری است که همگی اعضای خانوادهٔ خیالی بلامی را به تصویر می‌کشند. امضایی پای تمامی این نقاشی‌ها وجود دارد که با یک فرمول ریاضی به وجود آمده است و نشانگر الگوریتم استفاده شده در آن نقاشی است.
▬    در تعریف محصول به حراج گذاشته شده، از آن با عنوان اولین اثر هنری ساخته شده با هوش مصنوعی و نمادی از آینده یاد شد.

▀█▄ یادگیری ماشین
▬    جدا از این موضوع که نقاشی مورد بحث کاملاً توسط هوش مصنوعی آفرینش شده است، محصول فوق الذکر حقیقتاً نتیجهٔ ماه‌ها تلاش سه فرد در آپارتمانی در پاریس است که یکی از آن‌ها دانشجوی دکترای تخصصی یادگیری ماشین است.
▬    قرارگیری این اثر هنری در کنار آثاری از چاک کلوز و جف کونس در حراج کریستی از سویی باعث بهت و حیرت جامعهٔ هنری شد و از سوی دیگر توجه کارشناسان حوزهٔ هوش مصنوعی را به خود جلب کرد. آن‌ها تصور نمی‌کردند که یک الگوریتم بتواند به تنهایی خالق یک اثر هنری بشود؛ علی‌الخصوص که الگوریتم به کار رفته از نوع GANs و مربوط به سال ۲۰۱۴ است و از انواع نه چندان پیشرفته به حساب می‌آید.
▬    مارک ریدل، استادیار مؤسسهٔ فناوری جورجیا می‌گوید الگوریتم تنها ابزار به کار رفته در خلق این اثر نیست. GANs از خود اختیاری ندارد. آن‌چه می‌بینیم نتیجهٔ استفاده از پارامترهای ریاضی در به‌کارگیری قلم‌مو است. قلم‌مو جلوه‌هایی را به دست می‌دهد که در صورت عدم استفاده از آن دست‌نیافتنی هستند.
▬    در واقع ریدل بر این مسئله تأکید دارد که اثر هنری مورد بحث توسط هوش مصنوعی خلق نشده، بلکه تولید شده است.
▬    هوگو کاسل دوپقه، دانشجوی مقطع دکترای تخصصی یادگیری ماشین و یکی از سه نفری که تحت عنوان تیم Obvious روی این پروژه کار کرده‌اند، می‌گوید رسانه‌ها در مورد این نقاشی اغراق کرده‌اند. این نقاشی به گفتهٔ او با هدف افزایش آگاهی عمومی نسبت به محدودیت‌های هوش مصنوعی تولید شده است. او تأکید می‌کند که الگوریتم‌ها نوعی ابزار هستند و به تنهایی خلاقیتی از خود ندارند. هوگو می‌گوید: «در حال حاضر مسئلهٔ جایگزینی افراد با الگوریتم‌ها موضوعیتی ندارد؛ در خصوص آینده باید مراقب بود؛ اما فعلاً الگوریتم‌ها بیش از هر چیز دیگر یک ابزار به حساب می‌آیند».
▬    در واقع ما قصد داشتیم یک مثال عینی از آن‌چه که این ابزارهای هوش مصنوعی قادر به انجام آن هستند نشان دهیم. امضای نقاشی با فرمول‌های ریاضی نیز راه جالبی برای انتقال این مفهوم به مخاطبین عام بود.
▬    این که آن‌ها تا چه اندازه در انتقال این مفهوم موفق بودند مشخص نیست. ریچارد لوید، مسئول نقاشی‌های حراج کریستی می‌گوید دلیل انتخاب اثر مذکور دقیقاً این بوده است که انسان در خلق آن، هرچند اندک، دست داشته است.

▀█▄ هوش مصنوعی
▬    الگوریتم‌های GANs از داده‌های عظیمی که در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد یاد می‌گیرند و پس از یک دورهٔ تعلیم و تمرین طولانی از دانش کسب شده برای تولید استفاده می‌کنند. بنابراین، آن‌چه در اینجا اهمیت می‌یابد داده‌هایی است که در اختیار GANs قرار می‌گیرد. گزینش صحیح داده‌های ورودی و بهینه‌سازی پارامترهای ریاضی به کار رفته می‌تواند در نهایت منتج به خروجی دقیق‌تری شود.
▬    کاسل دوپقه می‌گوید: «ما مجبور بودیم داده‌ها را انتخاب و سپس سازماندهی کنیم. بعد از آن، چندین بار تعلیم را تکرار می‌کردیم؛ یعنی نوع کار به این شکل است که شما باید دسته‌ای از پارامترها را انتخاب کنید و نتایج را شخصاً بررسی کنید. اگر نتایج مطلوب باشد و مورد پسندتان قرار بگیرد، می‌توانید با تغییر جزئی پارامترها آن را بهبود ببخشید. ما این کار را بارها و بارها انجام دادیم».
▬    آخرین نسخه‌ای که از الگوریتم‌ها به دست آمد، بهترین نسخه‌ای بود که تیم ما تحت عنوان Obvious به آن دست پیدا کرده بود و کاملاً با اهداف تیم هم‌سو بود. به کمک این نسخه صدها نقاشی تولید شد که از آن بین ۱۱ مورد دست‌چین شد. ما با دقت تمام تصاویری را انتخاب کردیم که بیشترین جذابیت را داشتند.
▬    با توجه به توضیحات فوق، باید گفت که مسئولیت خلق اثر به دوش انسان بوده است و اساساً الگوریتم‌ها بدون داده‌های گزینش شده‌ای که انسان در اختیار آن‌ها می‌گذارد خلاقیتی ندارند. در واقع هرچند خروجی کار حاصل همکاری ماشین و انسان است، در مقام قیاس، کفهٔ ترازوی خلاقیت به سمت انسان سنگینی می‌کند.
▬    بر اساس اظهارات ریدل، نقاشی فروخته شده، حاصل همکاری انسان و ابزار بوده است. ریدل می‌گوید او در تحقیقات خود مرزی بین انسان و ابزار قائل نیست و به عقیدهٔ وی هرگز بشر به طور کامل از این چرخه خارج نخواهد شد.

 


 

 

▀▄█▌ استونی می‌خواهد از قاضی هوش مصنوعی در دادگاه‌های خود استفاده کند
▬    استونی مشغول ساخت الگوریتم قضاوت مبتنی بر هوش مصنوعی است که می‌تواند تاحدزیادی از پرونده‌های عقب‌افتادهٔ دادگاه‌های این کشور بکاهد.
▬    دولت معمولاً جای مناسبی برای به‌کارگیری نوآوری‌های حوزهٔ فناوری اطلاعات یا فناوری‌های جدید دیگر، مانند هوش مصنوعی نیست. بااین‌حال، اوت ولزبرگ اینطور فکر نمی‌کند. ولزبرگ ۲۸ ساله، بالاترین مقام حوزهٔ فناوری اطلاعات استونی می‌خواهد این کشور کوچک حوزهٔ دریای بالتیک از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای خدمات‌رسانی به ۱.۳ میلیون شهروند خود استفاده کند.
▬    ولزبرگ پایان‌نامهٔ دکترای خود را در دانشگاه اومئو سوئد دربارهٔ استفاده از اینترنت اشیاء (IoT) و داده‌های حسگری در خدمات دولتی نوشته است. وی می‌گوید: «می‌خواهیم دولت تا حد ممکن به این فناوری‌های نوین تکیه داشته باشد».
▬    دولت استونی تابستان سال گذشته ولزبرگ را استخدام کرد تا پروژهٔ جدید هوش مصنوعی را در وزارتخانه‌های مختلف این کشور راه‌اندازی کند.
▬    ولزبرگ از اهمیت به‌کارگیری هوش مصنوعی به‌خوبی آگاه است. او دراین‌باره می‌گوید: «برخی نگران این موضوع هستند که کاهش شمار کارکنان موجب افت کیفیت خدمات شود؛ اما هوش مصنوعی به ما کمک خواهد کرد».
▬    حدود ۲۲ درصد از مردم کشور استونی برای دولت کار می‌کنند. این میزان با میانگین کشورهای اروپایی برابر است؛ اما از ایالات متحدهٔ آمریکا بیشتر است. قبل از استخدام ولزبرگ، سیم سیکوت، مدیر ارشد فناوری اطلاعات استونی بود که از سال ۲۰۱۷، آزمایش چندین پروژه مبتنی بر هوش مصنوعی در سازمان‌های دولتی را شروع کرد. ولزبرگ می‌گوید استونی از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای ۱۳ سازمان مختلف استفاده کرده که در آن، الگوریتم‌ها جایگزین کارمندان دولت شدند.

▀█▄ اوت ولزبرگ
▬    اوت ولزبرگ، بالاترین مقام حوزهٔ فناوری اطلاعات استونی، می‌خواهد این کشور از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای خدمات‌رسانی به ۱.۳ میلیون شهروند خود استفاده کند
▬    به‌عنوان مثال، ازآنجاکه کشاورزان استونیایی از یارانه‌های دولتی بهره‌مند می‌شوند، بازرسان دولتی وظیفهٔ بازرسی از مزارع علوفه را انجام نمی‌دهند؛ بلکه تصاویر ماهواره‌ای آژانس فضایی اروپا که هر هفته از ماه‌های مِی (اردیبهشت) تا اکتبر (مهر) ثبت می‌شوند، به الگوریتم یادگیری عمیقی خورانده می‌شوند که در رصدخانهٔ تارتو استونی توسعه پیدا کرده‌اند. درنهایت، تصاویر ماهواره‌ای با نقشهٔ مزارع مقایسه می‌شود تا با تأیید برداشت علوفه، کشاورزان از یارانه‌های دولتی برخوردار شوند.
▬    الگوریتم تمامی پیکسل‌های هر تصویر را بررسی می‌کند تا از برداشت محصولات مطمئن شود. چرای دام‌ها یا برداشت جزئی نیز به‌وسیلهٔ پردازش تصاویر مشخص می‌شود که در این مواقع، به حضور بازرس روی زمین‌های کشاورزی نیاز است. درهمین‌حال، دو هفته قبل از آخرین مهلت برداشت علوفه، سیستم خودکار از طریق پیام یا ایمیل به کشاورزان اطلاع‌رسانی می‌کند که شامل لینکی به تصاویر ماهواره‌ای زمین‌هایشان است.

▀█▄ استونی در ۱۳ سازمان هوش مصنوعی را جایگزین کارمندان دولت کرده است
▬    به گفته ولزبرگ، این سیستم در سال اول به‌کارگیری خود موجب صرفه‌جویی ۶۵۵,۰۰۰ یورویی شده است؛ زیرا بازرسان از محل‌های کمتری بازدید کردند و در عوض، تمرکز خود را روی سایر اقدامات قانونی گذاشتند.
▬    در کاربردی دیگری، رزومهٔ کارگران معلق از کار و اخراجی به سیستم یادگیری ماشین داده می‌شوند تا مهارت‌های آن‌ها را با نیازهای کارفرمایان تطبیق دهد. حدود ۷۲ درصد از کارکنانی که از طریق این سیستم شغل جدید پیدا کردند، اکنون پس از ۶ ماه هنوز بر سر شغل خود هستند. قبلاً سیستم‌های کامپیوتری وظیفهٔ تطبیق این اطلاعات را برعهده داشتند که بازدهی آن ۵۸ درصدی بود.
▬    شایان ذکر است کودکانی که در استونی متولد می‌شوند، هنگام تولد به‌صورت خودکار در مدارس محلی ثبت‌نام می‌شوند. بدین ترتیب، دیگر نیازی نیست والدین برای قراردادن فرزندان خود در فهرست انتظار نام‌نویسی یا خود به مدیران مدارس مراجعه کنند. درواقع، اسناد بیمارستان‌ها به‌صورت خودکار با مدارس محلی به اشتراک گذاشته می‌شود. بااین‌حال، این سیستم نیاز چندان مبرمی به هوش مصنوعی ندارد؛ ولی به‌خوبی نمایانگر گسترش خدمات خودکار است.
▬    در جاه‌طلبانه‌ترین پروژه تابه‌حال، وزارت دادگستری استونی ژوئیهٔ سال گذشته (تیر ۱۳۹۷) از ولزبرگ و همکارانش درخواست کرد الگوریتم قضاوت مبتنی بر هوش مصنوعی طراحی کنند تا بتواند به پرونده‌ها و ادعاهای کوچک کمتر از ۷,۰۰۰ یورو رسیدگی و احکام لازم را صادر کند. مقام‌ها امیدوارند این سیستم بتواند با حل پرونده‌های عقب‌افتاده، از فشار کاری قاضیان و کارکنان دادگستری بکاهد.
▬    این پروژه هنوز در مراحل اولیه قرار دارد و احتمالاً در ادامهٔ سال جاری، به‌صورت آزمایشی با تمرکز روی اختلافات قراردادی شروع به کار می‌کند. روی کاغذ، دو طرف پرونده و اسناد و اطلاعات مرتبط را بارگذاری می‌کنند و هوش مصنوعی تصمیم‌های لازم را می‌گیرد که قضات دادگستری امکان تجدیدنظر در آن را خواهند داشت.
▬    هنوز بسیاری از جزئیات این پروژه مشخص نشدند. ولزبرگ می‌گوید سیستم پس از بازخوردهای لازم وکلا و قضات اصلاح می‌شود. با تمام این‌ها، با وجود پروژهٔ دولت استونی این اولین‌باری نیست که هوش مصنوعی و قانون باهم ترکیب می‌شود؛ هرچند ممکن است اولین‌باری باشد که الگوریتم قدرت تصمیم‌گیری دارد. در برخی از استان‌های آمریکا، الگوریتم‌های هوش مصنوعی برای صدور احکام مجازات بزهکاران استفاده شده‌اند. همچنین، اپلیکیشن هوش مصنوعی DoNotPay که اساساً وکیل هوش مصنوعی است، در ۲۱ ماه اخیر، ۱۶۰,۰۰۰ قبض جریمهٔ مربوط به پارکینگ در لندن و نیویورک را به ارزش ۴ میلیون دلار باطل کرده است.
▬    شرکت حقوقی Eesti Oigusbüroo در شهر تالین، پایتخت کشور استونی، کمک‌های حقوقی رایگانی از طریق چت‌بات فراهم می‌کند و اسناد قانونی ساده‌ای نیز به سازمان وصول مطالبات ارسال می‌کند. به گفتهٔ آرتور فئودوروف، مدیرعامل اجرایی این شرکت، برنامهٔ شرکتش این است که تا پایان سال جاری، سرویس پشتیبانی حقوقی خود را برای تطبیق موکلان و وکلا در ورشو و لهستان و لس‌آنجلس گسترش دهد.

▀█▄ اپلیکیشن هوش مصنوعی DONOTPAY
▬    اپلیکیشن هوش مصنوعی DoNotPay در ۲۱ ماه اخیر، ۱۶۰,۰۰۰ قبض جریمهٔ مربوط به پارکینگ در لندن و نیویورک را باطل کرده است
▬    به‌کارگیری قاضی هوش مصنوعی ممکن است در استونی مؤثر باشد؛ زیرا ۱.۳ میلیون نفر شهروند این کشور قبلاً از کارت شناسایی ملی برخوردار شدند و از سرویس‌های آنلاینی مانند رأی‌گیری الکترونیکی و ثبت مالیات دیجیتالی استفاده می‌کنند. پایگاه‌های دادهٔ دولتی نیز از طریق سیستمی به‌نام X-road با یکدیگر متصل هستند. این سیستم زیرساختی دیجیتالی است که برقراری ارتباط را تسهیل می‌کند. افزون‌براین، شهروندان استونی می‌توانند با واردشدن به پورتال دولت دیجیتالی بررسی کنند چه کسانی به اطلاعات آن‌ها دسترسی داشته‌اند.
▬    سران استونی امیدوارند این سیستم از فشار کاری دادگستری بکاهد
▬    بااین‌حال، خدمات دولت دیجیتالی به‌خوبی مستندشدهٔ استونی بدون اشکال نبوده است. کارشناسان قبلاً در سال ۲۰۱۷، آسیب‌پذیری در سیستم کارت شناسایی استونی را فاش کردند که باعث شرمساری مقام‌های دولتی شد. بعدها، این اشکال رفع شد و کارت‌های شناسایی نیز جایگزین شدند؛ اما مسئولان می‌گویند این کشور از زمان دیجیتال‌سازی خدمات خود از اوایل دههٔ ۲۰۰۰ تاکنون، هیچ گزارشی از رخنهٔ عمده یا سرقت اطلاعاتی دریافت نکرده‌اند. در سال ۲۰۱۶، بیش از دوسوم بزرگ‌سالان کشور استونی فرم‌های دولتی را از طریق اینترنت پر کردند که تقریباً دو برابر میانگین کشورهای اروپایی است.
▬    تانل تامت، استاد علوم کامپیوتر از دانشگاه فناوری تالین می‌گوید: «اطلاعات واقعاً خصوصی و محرمانه به‌غیراز بانک‌ها و مخابرات، در دست دولت نیستند».
▬    تامت یکی از اعضای هیئت هوش مصنوعی زیر نظر دولت استونی است که قرار است نتایج یافته‌های خود را در مِی (تیر) گزارش دهند که نتیجهٔ آن، پیشنهاد ۳۵ پروژهٔ جدید هوش مصنوعی برای سال ۲۰۲۰ خواهد بود.
▬    به گفتهٔ دیوید اینگستورم، متخصص دولت دیجیتالی از دانشگاه استنفورد، شهروندان استونی ممکن است امروز به دولت اعتماد کنند تا از اطلاعات دیجیتالی آن‌ها استفاده کند؛ اما اگر یکی از این سیستم‌های قضاوت جدید مبتنی بر هوش مصنوعی دچار نقص شود، این روند ممکن است تغییر کند.
▬    در ایالات متحدهٔ آمریکا، سازمان‌هایی مانند سازمان تأمین اجتماعی از الگوریتم‌های هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای مرتب‌سازی و پردازش سریع استفاده می‌کنند. این درحالی است که سازمان حفاظت از محیط‌زیست از هوش مصنوعی برای تشخیص شرکت‌های ناقض قوانین آلودگی‌های زیست‌محیطی بهره می‌برد. اینگستورم می‌گوید روند بهره‌گیری از این فناوری‌های نوین در دولت فدرال به‌آرامی انجام می‌شود؛ زیرا پایگاه داده‌های هر سازمان متفاوت است و این اطلاعات را به‌سادگی نمی‌توان با سایر سازمان‌ها به اشتراک بگذارند. به ادعای اینگستورم، آمریکا هنوز به آنجایی که باید، نرسیده است.

▀█▄ ترس ما از هوش مصنوعی
▬    اینگستورم و گروهی از پژوهشگران دانشکدهٔ حقوق و علوم کامپیوتر دانشگاه استنفورد مشغول بررسی نحوهٔ استفاده بهتر از هوش مصنوعی در سازمان‌های دولتی ایالات متحدهٔ آمریکا هستند. به‌زودی، آن‌ها نتایج یافته‌های خود را در کنفرانس اجرایی ایالات متحدهٔ آمریکا گزارش خواهند کرد که سازمانی مستقل و مسئول بهبود فرایندهای اداری اجرایی سازمان‌های دولت فدرال است.
▬    او تصور نمی‌کند قاضی هوش مصنوعی به این زودی‌ها وارد دادگاه‌های ایالات متحدهٔ آمریکا شود. در این کشور، هنوز سیستم کارت شناسایی ملی به‌کار گرفته نشده و بسیاری از آمریکایی‌ها اعتماد کافی به دولت ندارند. بااین‌حال، اینگستورم زمانی را پیش‌بینی می‌کند که دستیارهای قانونی مبتنی بر هوش مصنوعی ضابطه‌ها و ماده‌ها و پیشینه‌های لازم برای صدور احکام را در اختیار قضات قرار دهند.
▬    او می‌گوید: «رویکرد مبتنی بر هوش مصنوعی انسجامی بیش از آنچه حالا داریم، فراهم می‌کند و شاید از تصمیمات انسانی هم دقیق‌تر عمل کند».
▬    بااین‌حال، نیازی به گفتن نیست که هوش مصنوعی به‌اندازهٔ برنامه‌ای که برایش نوشته می‌شود، کارآمد است. به‌عنوان مثال، الگوریتم‌های صدور احکام که در برخی استان‌های آمریکا به‌کار گرفته می‌شوند، به دلیل اجحاف در حق سیاه‌پوستان به‌شدت با انتقاد روبه‌رو شده‌اند. بااین‌حال، مقام‌های کشور استونی ایدهٔ ربات هوش مصنوعی را می‌پسندند که اختلافات ساده را حل‌وفصل کند. روی کاغذ با حل پرونده‌های عقب‌افتاده، زمان بیشتری در اختیار وکلا و قضات قرار می‌دهد تا به مشکلات بزرگ‌تر رسیدگی کنند. همچنین، کرستی کالیولاید، رئیس‌جمهور استونی، در سخنرانی اخیرش در کنفرانس North Star AI از اهمیت هوش مصنوعی برای دولت صحبت کرده بود.
▬    او در بخشی از این سخنرانی گفت: «به‌کارگیری بیشتر هوش مصنوعی در دولت می‌تواند به ما کمک کند خود را وقف کاری کنیم که ماشین‌ها هرگز نمی‌توانند انجام دهند».
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 23 فروردین 1398 ساعت 21:19

مدیریت اجرایی صحیح در مناطق بحران‌زده

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    واقعیت محوری در مناطق بحران‌زده، «اضطراب» است، و این امکان هست که مدیر دولتی که به هر دلیل خود را برای این موقعیت «اضطراب‌آمیز» مهیا نکرده است، حتی از رفتن به میان مردم بحران‌زده پرهیز داشته باشد، و در نتیجه، عملیات مدیریت بحران و واکنش به‌لحظه، نسبت به رویدادها، به درستی انجام نشود.

۱.    معمولاً در ابتدای هر بحران، مقدار قابل توجهی به‌هم‌ریختگی و گسیختگی به وجود می‌آید. گام اول این است که تمرکز بر عملیات را از دست ندهیم و همه نیروها را در موقعیت عملیات اجرایی نگه داریم. این، وظیفه نخست هر مدیر اجرایی است. او نباید اجازه دهد شلوغی‌ها، ذهن وی را درگیر و منحرف سازد. به هر حال، تغییراتی به وجود خواهد آمد که لازم است با آن‌ها همگام شویم، پس، بهتر است به جای آن که از تغییرات بترسیم، سعی کنیم با فعال نگه داشتن نیروها و بهتر دیدن اقتضائات بحران در کف واقعه، خودمان را با روند بحران هماهنگ سازیم. باید تلاش کنیم خودمان را از هر گونه منفی‌نگری و شایعه دور نگه داریم. این کار به ما کمک می‌کند تا زمانی که گرد و خاک فروبنشیند، استرس کمتری متحمل شویم. بدین ترتیب، می‌توانیم بهتر با تغییرات مواجه شویم و تفاوت‌ها را بهتر ببینیم و درک کنیم؛ این نکته اول.
۲.    نکته بعد این است که عملکرد سیاسی مؤثر به طور کلی، و بویژه در موقعیت بحرانی از دوردست میسر نیست. باید با مردم بحران‌زده ملاقات حضوری و دائمی داشت. این حضور دائمی، بی‌شک، استرس و فشار زیادی به مدیر وارد می‌کند، اما باید بدانیم که مردم، تنها در صورت این حضور و قدردانی از کوچک‌ترین مشارکت‌هاست که به کمک مدیر خواهند آمد و انرژی لازم را به ماشین دولتی کمک‌رسانی خواهند داد. به دست آوردن احترام مردم، آن هم در موقعیت بحرانی دشوار است، ولی اگر محقق شود، نیروی قابل ملاحظه‌ای آزاد خواهد شد و بزرگ‌ترین شانس برای مدیریت بحران را ایجاد خواهد کرد.
۳.    مطلب دیگر آن که از گفتگو با مردم و پرسیدن نیازهای آن‌ها نهراسید. مطلقاً نظر به مقدورات محدود دستگاه تحت مدیریت خود، از پرسیدن مطالبات مردم پرهیز نکنید. بخش مهمی از «اضطراب» مردم، به دلیل «حس تنهایی» است؛ و اگر مدیر در میان مردم، با آن‌ها همدلی ساز کند، حتی اگر در آن موقعیت موفق به رفع کمبودها نشود، همدلی او برای مردم ارزشمند است و از میزان اضطراب آنان می‌کاهد. اغلب، در این گفتگوها، مردم می‌خواهند بدانند که آیا دم و دستگاه مدیریت بحران، قصد دارد بحران به وجود آمده را «درون‌فهمی کند»، یا به مثابه مأمور و معذور به ماجرا بنگرد؟ آیا سیاستمدار منتظر است تا بحران قدری تسکین یابد و ساختمان مدیریت به حال عادی بازگردد و در اتاق و پشت میزش مستقر شود، و سپس ماشین بوروکراتیک خود را به حالت عادی بازگرداند، و در نتیجه، مردم را به حال خودشان رها کند؟ بسیار اهمیت دارد که مردم باور داشته باشند که دولتمرد و مدیر بحران، مسأله تک تک مردم را مسأله خود می‌داند و تا آخر با جدیت کافی به دنبال رفع و رجوع مسائل مردم هست.
۴.    این هم نکته‌ای است که چه در مواقع عادی، و خصوصاً در مواقع بحرانی، بسیار طبیعی است که درخواست‌های مردم از دیدگاه مدیر، منطقی و متناسب با مقدورات نباشد. واضح است که مردم از دیدگاه خود قضاوت می‌کنند و دیدگاهی از اشل بالا به رویدادها ندارند. پس، دقیقاً به همین اندازه هم واضح است که مدیر نباید از درخواست‌ها و مواضع غیر منطقی مردم بحران‌زده آزرده یا برآشفته گردد. اساساً، نحوه درست مواجهه با دیدگاه‌های غیرمنطقی یکی از مهارت‌های اصلی مدیریت اجرایی است. وقتی مدیر با سیل درخواست‌های محقق‌ناشدنی مردم مواجه می‌شود، به‌وضوح حس می‌کند که در مدیریت اوضاع با شکست مواجه شده است؛ چرا که از طرفی، تحریک کردن مردم «مضطرب» کار خطرناکی است و از طرف دیگر، مدیر حتی نمی‌تواند احساس خود را در مورد درخواست‌های غیرمنطقی اظهار کند. علی الاصول مدیر از اطلاعات یا تجربه‌هایی برخورد است که نادرستی درخواست‌های مردم را در آن شرایط ثابت می‌کند، اما در آن موقعیت نمی‌تواند همه تحلیل‌ها و اطلاعات را به مردم «مضطرب» بگوید. در چنین موقعیت‌هایی، نخستین واکنش باید این باشد که خود را آرام کنیم یا لااقل آرام نشان دهیم. سپس، باید از مداخلات زمینه‌ای کمک بگیریم، مثلاً موضوعات دیگری را مطرح کنیم تا توجه مردم مضطرب به سمت آن‌ها معطوف شود تا به قدر مقدور، به حالت عادی بازگردند و آمادگی شنیدن بیابند.
۵.    یک راه دیگر گفتگو با مردم مضطرب این است که با اصول موافقت کنیم، و سپس جزئیات را واقع‌گرایانه به مردم بگوییم. واقعیت این است که مدیر و مردم، روی مأموریت و اهداف مشترکی کار می‌کنند؛ حفظ اجتماع. بسیاری از اوقات اگر به مردم یادآوری کنیم که بر سر اصول هم‌عقیده هستیم، فرصت پیدا می‌کنیم تا واقعیات عملیاتی میدان را برای آنان توضیح دهیم. اگر باز «همدلی» حاصل نشد، باید به رسمیت بشناسیم که مردم به عنوان نیروهای اصلی حاضر در میدان، در مورد واقعیات، نظراتی دارند. یک راه این است که به رغم عدم موافقت با این نظرات، برخی از آن‌ها را به طور آزمایشی اجرا کنیم و بازخورد سریع بگیریم، طوری که مردم ببینند آن نظرات، عملی نیستند، و در عین حال، تسلط مدیر بر اوضاع را تصدیق کنند. ایمان مردم، به سختی به دست می‌آید، ولی اگر فراهم شود، پس از آن و با کمک مردم، مدیریت بحران، با کارآمدی چندین برابر بیشتر اعمال می‌گردد.
۶.    نکته بعد آن است که باید نشان دهیم برای تغییر مشتاق هستیم. همان طور که گفتیم، مهم‌ترین مؤلفه موقعیت بحران «اضطراب» است، و قابل قبول نیست که پس از وقوع بحران، امور، همان طور تمشیت شود که در گذشته می‌شد. «مدیران تئوریک»، علاقه دارند تا در موقعیت اضطراب هم نشان دهند که توان حرفه‌ای‌شان در تمام موقعیت‌ها و حتی موقعیت بحرانی کار می‌کند، و از این قرار، مدام در حال اثبات این نکته هستند که «همان طور که قبلاً گفته بودم...». این اصرار مدیر بر بی‌تغییری، مردم را از این که مدیر حاضر است واقعیت تازه را بپذیرد، ناامید می‌کند. شاید، پذیرش تغییر در ابتدای بحران قدری سخت به نظر برسد، اما تردید نداشته باشید، اگر از همگام شدن و پذیرفتن تغییرات سر باز بزنید، تغییر الزامی پیچیده‌تر و دردناک‌تر خواهد بود. «پایبند بودن به روشی که فعلاً به‌خوبی کار می‌کند» همیشه یک گزینه ارزشمند نیست و ممکن است نتیجه‌اش دوری و بیگانگی ما با مردم باشد.
۷.    در نهایت، به عنوان مدیر اجرایی، باید مهم‌ترین نکته را نیز به یاد داشته باشیم: تا زمانی که در این شغل کار می‌کنیم، باید در خدمت مردم باشیم و به آنان کمک کنیم، و به کمک آن‌ها در راه موفقیت گام برداریم. تنها با کمک آن‌هاست که کار به درستی پیش می‌رود و بدون همراهی مردم، هر بهبودی ناپایدار خواهد بود. شاید لازم باشد بسیاری از برنامه‌هایی که برای بلند مدت در نظر داشتیم، کنار بگذاریم، و فرآیندها را تغییر دهیم تا با واقعیات جدید همخوانی پیدا کنیم. اما، بدانیم که این تغییرات ذاتاً منفی نیستند، و می‌توان به آن‌ها همچون فرصت‌های رشد و پیشرفت آینده نگاه کنیم. باید هوشیار باشیم و مدام همه گزینه‌ها را در نظر داشته باشیم، و این سطح از حواس‌جمعی تا اندازه زیادی با حضور در میان مردم و گرفتن اطلاعات از آنان به دست می‌آید. بویژه در مورد بحران اخیر سیل، این ملاحظه صادق است. یکی از مردم شهر حمیدیه خوزستان در مصاحبه خبری گفت: «ان شاء ا... در همین آبی که شهرمان را فرا گرفته برنج خواهیم کاشت». این جمله نمونه دیدگاهی است که همه نیروهای درگیر در سیل اخیر، روزی چند بار باید با خود مرور کنند. در واقع، همین بارش باید جبران خسارات مادی را بنماید، و خواهد نمود، ان شاء ا... .
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 23 فروردین 1398 ساعت 18:54

ارزش ”حکمرانی جهادی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    سیل اخیر، بی‌ارزشی برخی «چیییزها»، و ارزشمندی واقعیت‌های بسیار دیگری را برای هزارانمین بار ثابت کرد؛ بویژه، بی‌ارزشی ادعای کر کننده بوروکرات‌ها و روشنفکران، و ارزشمندی «نیروهای آتش به اختیار نظم‌یافته در چهارچوب معنویت»، برای چندمین بار اثبات شد.

▬    در کل، عصر دولت یازدهم و دوازدهم، صحنه آزمون مجدد تجربه‌های مکرر نسل‌های پیشین، برای نسل‌های امروز و آتی بود. در واقع، هر روز این دولت، صحنه عبرت‌آموزی تاریخ آینده شد. بارها زمزمه کردیم، «وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود»، و در عصر این دولت، عبرت آیندگان شدیم. پس از کودتای ۱۳۳۲ که ملت فهمید نباید به سیاست «موازنه منفی» اعتماد کند، و دقیقاً ۶۰ سال بعد در ۱۳۹۲، دولت یازدهم، اصلی‌ترین و بلکه تنها وجهه همت خود را بر مذاکره و موازنه قدرت‌های بزرگ گذاشت، و عمداً «ظرفیت»های داخلی را کنار گذاشت تا حدی که سال‌ها بعد از «آفتابه و لولهنگ»، تقی‌زاده و رزم‌آرا، عالی‌مقام اکبر ترکان در این دولت پیدا شد و ما را متهم کرد که ته «ظرفیت» ما «طبخ آبگوشت بزباش» است! این دولت، عبرت آیندگان خواهد بود، چرا که دقیقاً شصت سال بعد، با نادیده گرفتن «ظرفیت»های خود ما، تلاش کرد تا تجربه مصدق در اعتماد به امریکایی‌ها را دوباره بیازماید و دقیقاً از همان نقطه قبلی گزیده شد. بله؛ این دولت، خواسته یا ناخواسته، صحنه خیلی از تجربه‌های منفی شد که انقلاب اسلامی در مقابل آن‌ها پیروز شده بود؛ از «اتکاء به بیگانگان» و «کاخ‌نشینی» و «ژن خوب» گرفته، تا حتی انتساب خانم‌های بدون حجاب مناسب به مناصب دولتی و آقایان با صورت‌های تراشیده! همه این سیئات، پندهایی برای آیندگان خواهد بود؛ ... بگذریم ...

▬    اما بویژه، چیزی که در این سیل اثبات و مایه عبرت شد، بیش از هر چیز دیگر، همان بی‌ارزشی ادعای پرمدعای بوروکرات‌ها و روشنفکران، و ارزشمندی نیروهای جهادی آتش به اختیار، بود. تاااااا پیکره عظیم بوروکراسی بخواهد حرکتی به خود بدهد، این گروه‌های جهادی بودند که به داد مردم رسیدند. مطلقاً نمی‌خواهیم ارزش بوروکراسی و دولت را نادیده بگیریم، ولی، اگر حمایت از مردم، صرفاً به بوروکراسی، آن هم «بوروکراسی دولت عقلا» محدود شود، کشور به فنا خواهد رفت. تجربه سیل به ما آموخت که ذهنیت بوروکرات‌های سریع‌القلمی که کارشناسی خود را در جدایی از مردم تعریف می‌کنند، می‌تواند تا چند روز بعد از آغاز سیل ویرانگر در کانادا و قشم به تعطیلات خود ادامه دهد. «کارشناسان گروه عقلا» در دانشگاه سریع‌القلم یاد می‌گیرند، در نخستین گام، احساسات خود را از مردمی که خود را معالج آن‌ها تصور می‌کنند جدا نمایند، چرا که با «همدردی»، «جراحی‌های دردناک»، مانند «جراحی دردناک سال ۹۷» میسر نیست؛ و دیدیم که از این جراحی دردناک چه حاصل آاااااامد! به قول مشاور انتخاباتی دکتر اسحاق جهانگیری، «غارت گسترده منابع ارزی»!
▬    حتی اگر دولت به درستی، به «دولت خدمتگزار» تعریف شود، باز هم اتکاء به دولت برای اداره کشور کافی نیست. باید قدر این «گروه‌های جهادی و آتش به اختیار نظم یافته در چهارچوب معنویت» را دانست. آن‌ها نه تنها در روزهای دشوار، در خط «جهاد» پای کار خواهند بود، بلکه در ایام آرامش نیز، محرک پیشرفت کشور می‌شوند و مأوای ابداعاتی خواهند بود که کشور را از وضعیت راکد بوروکراسی به پیش خواهند راند. بدون «گروه‌های جهادی آتش به اختیار»، مشکلات کشف نمی‌شوند تا «دولت خدمتگزار»، به حل ریشه‌ای آن‌ها بپردازد. بدون چنین گروه‌هایی نرخ «نوآوری اجتماعی»، پایین خواهد بود. بنا بر این، ما برای انرژی‌بخشی و حفظ حیات بلندمدت «نوآوری اجتماعی»، ضرورتاً هم به «دولت خدمتگزار» و هم «گروه‌های جهادی» نیاز داریم: در حالی که «گروه‌های جهادی»، نوآوری و تحولات خلاق را ارائه می‌کنند، «دولت خدمتگزار» نیز باید در توسعهٔ وسیع ایده‌ها یا حوزه‌های خاص، نقش اساسی ایفا نماید.
▬    دنیای حکمرانی امروز، دنیای «خلاقیت» است، و هر ملتی که در گشودن مسیر آینده «خلاقیت» بیشتری رو کند، «قدرت ملی» افزون‌تری نیز خواهد داشت؛ و تأمین این میزان از خلاقیت توسط بوروکراسی دولتی که ذاتاً محافظه‌کار و هوادار حفظ وضع موجود و رفتن به تعطیلات است، میسر نیست. برخی از فعالان سیاسی، همیشه با اصل «بزرگ‌تر بهتر است» فکر می‌کنند. آن‌ها به دنبال بوروکراسی بزرگ، ستادهای بزرگ، تجمعات بزرگ‌تر، و درشت‌هایی از این دست هستند. اما «مدیریت خلاقیت»، قاعده دیگری دارد. جف بزوس در نقل‌قول مشهوری گفته بود: «اگر نمی‌توانید یک گروه عملیاتی را با دو پیتزا سیر کنید، تیم شما بیش از حد گنده شده است». بزرگی بیش از حد، نه تنها کیفیت حکمرانی را پایین می‌آورد، بلکه آینده حکمرانی را با دشواری روبرو می‌کند. گروه‌های کوچک جهادی که به سهولت دور هم جمع می‌شوند، قادر هستند به راه‌حل‌های سریع‌تر و بهتری دست پیدا کنند.
▬    مرتبط با موضوع «خلاقیت»، موضوع «قدرشناسی/recognition» و «احترام» مطرح است. «گروه‌های جهادی» که در سازمان‌دهی، کوچک و متوسط به شمار می‌روند، با هم و در یک مکان، عملیات طراحی و اجرا را به ثمر می‌رسانند، یکدیگر را در سطح شخصی می‌شناسند، و کانال‌های تصنعی، بستر ارتباطی آن‌ها نیست. این موضوع به احترام متقابل آنان منجر می‌گردد و این باعث می‌شود تا استعدادهای شخصی شناسایی شوند، و پرورش یابند؛ انتظارات نیروهای عمل کننده از یکدیگر منصفانه خواهد بود، زیرا، آن‌ها توش و توان یکدیگر را درک می‌کنند؛ به علاوه، آن‌ها فرصت بیشتری دارند که از زحمات یکدیگر سپاسگزاری کنند. زمانی که نیروها احساس می‌کنند که مورد احترام سایرین هستند، به کار خود متعهدتر می‌مانند. این سطح از احترام، محیط شادتر و سالم‌تری را شکل می‌دهد و، این شادی به ملت و مردم اطراف نیز سرایت می‌کند.
▬    در نهایت، این که در «گروه‌های جهادی» وقت و نیروی کمتری  برای مدیریت جداگانه منابع انسانی صرف می‌شود و عمده همت به پیشبرد خلاقانه کار سپری می‌گردد. «همکاری ماهرانه»، اغلب اوقات با بالاترین سطح همکاری مؤثر، که به کاهش هزینه‌ها منجر می‌شود، همراه می‌گردد. و همه این فضایل را در تیم‌های جهادی کوچکی می‌بینیم که اعضای آن بر مبنای معیارهای عقیدتی داوطلب می‌شوند و در مسیر متحدی حرکت می‌کنند.
مأخذ:قدس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 23 فروردین 1398 ساعت 18:53

هان ای روشنفکر: ”خودت باش“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    هنوز هم چنین «تقی‌زاده»هایی وجود دارند؟!؟ اگر بشنویم که یک استاد دانشگاه، همین حالا، در راهروی دانشگاه فریاد می‌زند که من «فقققانکوفان» یا فرانسه‌دوست هستم! اگر بشنویم که همین دست افراد پس از حمله داعش در پاریس، شبانگاه بر در سفارت فرانسه شمع روشن می‌کنند، در حالی که به داخل سفارت راهشان نمی‌دهند، و در حالی که همین عده نسبت به شهادت هم‌وطنان اهوازی به دست تروریست‌ها هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند! اگر بشنویم یک استاد دانشگاه که مدتی در فرانسه بوده اصرار می‌ورزد تا به «ر» همچنان «ققق» بگوید تا هیچ‌گاه لهجه پاریسی‌اش گم نشود! بله، وقتی این چیزها را می‌شنویم و می‌بینیم، دانشجویان ما با تعجب می‌پرسند: هنوز هم چنین «تقی‌زاده»هایی وجود دارند؟ واقعاً هنوز هم پس از این همه بدی که انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها در حق ما و بشریت روا داشته‌اند چنین «تقی‌زاده»هایی وجود دارند؟ قحطی انگلیسی ۱۲۹۸، جنگ جهانی دوم نقض بی‌طرفی ایران در ۱۳۲۰، کودتای ۲۸ مرداد، جنگ هشت‌ساله، تحریم‌های فلج‌کننده، خون‌های آلوده، برجام سوخته، همه این‌ها کافی نبود تا این جماعت، «تقی‌زاده صفتی» را کنار بگذارند؟ آخر این «انتلکتول»‌ها یا اصطلاحاً روشنفکران، چه بدی از خود «ما» دیده‌اند که با «ما» تا این حد بد هستند و با «آن»ها این‌قدر خوب؟

کاوش در اطراف قضیه:

▬    نکته ۱. «خودت را بشناس و خودت باش»؛ گزاف نیست اگر این جمله ملهم از سقراط حکیم را چکیده تمام تاریخ فلسفه اخلاق بشماریم. و همچنان که سیاست، استمرار اخلاق است، می‌توان گفت، حاق حق هر فکر سیاسی اصولی و درست همین جمله طلایی است: «خودمان را بشناسیم و آنگاه خودمان باشیم». ولی، از عصر ناصری تا حال، «انتلکتول»ها، به ما القاء می‌کنند که «خودت را فراموش کن و غربی باش!». و از آن وقت تا همین حالا، حکایت ما و «انتلکتول»ها، حکایت همان پدر و پسر خامی است که آخر هم ندانستند چگونه از درازگوش تقدیر خویش سواری بگیرند.
▬    نکته ۲. بیش از صد سال از مشروطه می‌گذرد، ولی «انتلکتول»ها، هنوز در همان نقطه اول در جا می‌زنند و گویا نمی‌خواهد رشد کنند. یکی از دشواری‌های مبرم روزگار بسیار متحول و دگرگون امروز، ابداع مسیرهای تازه و دنباله‌روی نکردن است، و اگر می‌خواهیم واقعاً پیشرفت کنیم، باید تن به دشواری ابداع مسیرهای تازه بسپاریم. با تن سپردن به دنباله‌روی از ترجمه‌های سهل و ساده از غربی‌ها مطابق سنت روشنفکری چیزی عاید ما نمی‌شود.
▬    نکته ۳. بدون مجاهده در مسیر جستن راه‌های خلاق، ما همواره یک گام از کسانی که «از موی سر تا ناخن پا» به آن‌ها شبیه شویم، عقب‌تر خواهیم ماند. این مهم است، خصوصاً اگر دریابیم، آن‌ها که «انتلکتول»ها ما را دنباله‌رو آن‌ها تعریف می‌کند، همیشه عادت داشته‌اند تا هر که در پس‌شان است را پله ترقی خودشان بسازند و عقب‌ماندگان را استثمار کنند. باید تن به سختی بسپاریم و روی پای خودمان بایستیم و خومان باشیم. به قول آن نویسنده فهیم «اگر می‌خواهید جزیره را تصرف کنید، باید قایق‌هایتان را آتش بزنید؛ زیرا در غیر این صورت و با سخت شدن شرایط، فرار کردن با قایق‌ها را به ماندن و جنگیدن ترجیح خواهید داد». ما نیز قایق‌های ترجمه روشنفکرانه که همواره ما را در نقطه‌ی تنبلی و سهولت فکری قرار می‌دهند داریم و باید آن‌ها را به آتش بکشیم. باید طرز تفکر «دنباله‌روی» کورکورانه و سهل و ساده خود را پیدا کنیم و آن را آتش بزنیم.
▬    نکته ۴. روشنفکر با ما طوری سخن گفته است که هر نوع «اعتماد به نفس» را در ما خشکانده است؛ از لولهنگ تقی‌زاده تا آبگوشت بزباش در دولتمردان دولت انتلکتولی آقای روحانی، ما به طور زاید الوصفی توسط روشنفکران تحقیر شده‌ایم، در حالی که این نکوهش‌ها مطلقاً از واقع‌بینی به دور بوده است. ما نیاز داریم تا در مورد توانایی‌های خودمان با صدای بلند صحبت کنیم. انجام این کار تمام سیستم فاهمه و عصب‌شناختی ملت را فعال می‌کند و با تحت تأثیر قرار دادن تمرکز و احساسات، باورهای جدیدی پرورش می‌دهد که راه آینده را می‌گشاید.
▬    نکته ۵. مطلب بعد این است که ملت‌ها احتیاج دارند تا «مصمم باشند». روشنفکری موج اخیر در اصلاحات، این ضربه را به ما زده است که آشکارا در مقابل «اصول‌گرایی»، موضع خود را تعریف کرده است. این در حالی است که پیشرفت ملت بدون پایبندی به اصول، محقق نخواهد شد. اصلاح‌طلبی از همان ابتدا کوشید تا سنخی از ولنگاری معرفتی و فرهنگی را در سروشیسم نمایندگی کند. می‌دانیم که فرآیند متمدن شدن مطلقاً با ولنگاری سازگاری ندارد.
▬    نکته ۶. اگر روشنفکری داعیه رهبری جامعه ایران را دارد، و می‌خواهد ملت را به سمت موفقیت هدایت کند، باید ابتدا از خودش شروع نماید. اگر روشنفکری نتواند اعتماد به نفس خودش را مدیریت کند، مردم به سرعت متوجه خواهند شد و به آن‌ها اعتماد نخواهند کرد. این را می‌توان از روند قهر نسبی مردم با نهادهای روشنفکری ملاحظه کرد. اگر روشنفکر در جریان سینمای اجتماعی اعتماد به نفس را از خود و ملت بگیرد، نمی‌تواند اقبال آنان را جلب نماید و به خود و به مردم خود انرژی و اعتماد به نفس ببخشد.
▬    نکته ۷. روشنفکری باید برنامه‌ها و اهداف خود را دوباره تنظیم کند. روشنفکری که دویست سال است از مردم خود می‌خواهد تغییر کنند، خودش نباید از تغییر تا این اندازه هراس داشته باشد و از دگم‌های خود روی بتابد. باید روند بلندمدت بی‌اعتمادی مردم به خویش را ببیند و تشخیص دهد. روشنفکری دگم‌های خود را دویست سال قبل در پیروی از غرب تعریف کرده است و نمی‌خواهد از این دگم آشکارا اشتباه دست بردارد و اگر حاضر به تأمل مجدد در محتوای این تعصب‌های تقی‌زاده‌ای خود نباشد به دایناسورها خواهد پیوست. روشنفکری باید قدری به جای رقابت با مردم و فرهنگ خود، با خودش رقابت کند و منتقد خویش باشد.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 19 فروردین 1398 ساعت 17:47

پروتکل پیشنهادی برای بهبود دولت در سال ۱۳۹۸

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    مطلب اول: «غارت ارزی»؛ تعبیر تکان‌دهنده و پر معنایی که دکتر محمد رضا جوادی یگانه، مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و معاون فرهنگی شهرداری تهران، برای سیاست اقتصادی دولت در سخت‌سال ۱۳۹۷ برگزید. عبارت او دقیقاً این بود: «غارت گسترده منابع ارزی». شکی نیست که دولت در سخت‌سال ۱۳۹۷، یکی از بدترین عملکردهای قابل تصور را داشت. مطلقاً خوب نبود. تعبیر «غارت ارزی» دکتر محمد رضا جوادی یگانه، موقعی معنادارتر می‌شود که دریابیم، طراح این تعبیر، مشاور انتخاباتی دکتر اسحاق جهانگیری نیز بوده است؛ همو که دلار ۴۲۰۰ تومانی، با نقض قانون بودجه ۳۸۰۰ تومانی به نام او نامبردار شد. «غارت ارزی»... «غارت»... «مشاور انتخاباتی»... «انتخابات»... «غارت»... ؛ از زمان پرونده غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران، خاطرات بدی از نسبت «غارت» و «انتخابات» داریم، خصوصاً که پایان امسال و حدوداً یک سال بعد از آن، دو انتخابات پر هزینه در پیش خواهیم داشت. بگذریم ...

▬    مطلب دوم: در جریان «غارت گسترده منابع ارزی»، توجهات به ناهماهنگی دیرپا در تیم اقتصادی دولت معطوف شد؛ ناهماهنگی که از ابتدای دولت یازدهم، مطمح نگرانی و دغدغه ناظران مشفق دولت قرار گرفت، ولی گوشی بدهکار نبود. ترمیم کاملی مورد انتظار بود، ولی ترمیم ناقص تیم اقتصادی دولت، در نقطه‌ای آغاز شد که فی‌نفسه به نظر می‌رسید کمترین خطا را داشته است؛ در بانک مرکزی. آن طور که ما مطلع شدیم، اگر چیزی را بتوان اشتباه بانک مرکزی دانست، اجرای اوامری بود که از بالا دریافت می‌کرد. در حالی که انتظار می‌رفت، خبر تغییر نرخ پایه ارز را معاون ارزی بانک مرکزی یا رئیس کل بانک مرکزی اعلام کند، این عالی‌مقام اسحاق جهانگیری بود که این خبر را رسانه‌ای کرد. به نظر می‌رسید که رئیس کل بانک مرکزی تا قبل از «غارت گسترده منابع ارزی» که خبرش را نه رئیس کل، بلکه آقای جهانگیری و مشاور انتخاباتی‌اش اعلام کرده‌اند، عملکرد خوبی داشته است. جناب دکتر سیف، نظام بانکداری را که در دولت‌های پیشین تقریباً رها شده بود، به سمت انضباط بیشتر سوق داد، و این سیاست وی، عامل اصلی مهم‌ترین کامیابی دولت در مهار تورم تا نقطه آغاز «غارت ارزی» بود.

▬    مطلب سوم: اگر دولت بخواهد در سال ۱۳۹۸ در خدمت به مردم عملکرد بهتری داشته باشد، باید علاوه بر ترمیم و اعمال هماهنگی در تیم اقتصادی کابینه، در بخش دیگری از کابینه نیز هماهنگی پدید آورد. برداشت من این است که سر اصلی موفقیت دولت در سال ۹۸ و ۹۹، برقراری هماهنگی میان سورنا ستاری و محمدجواد آذری جهرمی است. هر دو چهره، خود را مدافع استارتاپ‌ها معرفی می‌نمایند، ولی در واقع، آشکار است که نیروی هم‌دیگر را خنثی می‌کنند. دولت باید بتواند در این دو بخش که خود را متکفل استارتاپ‌ها معرفی می‌کنند، تحول و صلح و هماهنگی پدید آورد و آن‌ها را به پیشران قوه اجرایی تبدیل نماید. می‌توان گفت که اگر امروز استارتاپ‌هایی مانند اسنپ و دیجی‌کالا و ... نبودند، وضعیت اجتماعی ناشی از فشار اقتصادی می‌توانست بسیار بسیار بیشتر موجب آشفتگی شود، ولی این استارتاپ‌ها تا حد زیادی فشار وارده بر دوش مردم را تخفیف داده‌اند.
▬    مطلب چهارم: هر چند که هسته اصلی نجات دولت در سال آینده، به اقتصاد دانش‌بنیان وابسته است، در عین حال، از یک افق وسیع‌تر، ملهم از «بیانیه گام دوم»، می‌توان به یک چک‌لیست کامل‌تر از عملکرد بایسته دولت دست یافت: اقتصاد دانش‌بنیان، اصلاح سبک زندگی و همچنین فزونی بار معنویت، گسترش عدالت و طهارت اقتصادی، ترویج درون‌زایی اقتصاد، تأکید بر استقلال و گسترش آزادی‌های مشروع در سایه قانون‌گرایی، و روابط خارجی مزین به ارزش‌های انقلابی؛ این، چک لیست موفقیت این دولت، و هر دولتی لااقل تا چهل سال آتی است. وفق این چک‌لیست کامل، علاوه بر دانش که توصیه اول بیانیه گام دوم است، دولت نیاز به هماهنگی در حیطه فرهنگی هم دارد. دولت باید به مخاصمه بی‌معنا با سازمان صدا و سیما هم خاتمه دهد. دولت باید بتواند از طریق تحرک فرهنگی مناسب، هم به بسیج نیروهای مردم موفق شود، و هم تغییرات متناسبی در «سبک زندگی» نایل شود تا کنترل بازار مصرف برایش میسر گردد. دولت، به لحاظ فرهنگی و رسانه‌ای عمیقاً ناتوان است و این، باز می‌گردد به ناتوانی دولت در برقراری ارتباطات مؤثر.
▬    مطلب پنجم: نهایتاً، جبهه دیگری که دولت باید به سمت آن بازگردد، و جهت‌گیری پنج‌ساله خود را اصلاح کند، موضوع «عدالت» و «تزکیه اقتصادی» است. دولت، عملاً به لیبرالیسم و اشرافی‌گری پر و بال داد، و این، موجب فاصله گرفتن مردم از دولت شد. دولت، هم از مردم فاصله گرفت، و هم سفرهای استانی را که میراث مبارک دولت قبل بود را ترک یا کم‌ثمر کرد. حالا، دولت باید به حضور در میان مردم اهتمام بیشتری بورزد. دولتی که از مردم فاصله بگیرد، طبعاً نمی‌تواند از همراهی آن‌ها بهره ببرد.
▬    در مجموع، دولت باید در تیم اقتصادی، تیم دانش‌بنیان، تیم فرهنگی و رسانه‌ای، و شاکله مردمی خود تحول و هماهنگی پدید آورد. این میسر نمی‌شود، مگر این‌که رئیس‌جمهور به عنوان کسی که وظیفه اصلی وی ایجاد هماهنگی در کابینه است دست به کار شوند، و در این مسیر، مطمئناً همه نیروهای کشور، و خصوصاً منتقدان دولت مهیای هر نوع کمک، در جهت منافع عمومی کشور خواهند بود.
مأخذ:فارس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 19 فروردین 1398 ساعت 17:45

صفحه 75 از 849

a_a_