فیلوجامعه‌شناسی

فیلوجامعه‌شناسی

آینده حکمرانی و ارتباط شبکه‌ای؛ سه سرفصل مثبت-ناگزیر-منفی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در دهه گذشته، اینترنت به عنوان یک مهم منبع اطلاعات سیاسی برای بسیاری از مردم سراسر جهان بوده است؛ و این امر، منجر به تحول فراگیر در نظام حکمرانی شده است و خواهد شد.

▬    به نظر می‌رسد، اینترنت در مقطعی، ظرفیت سازمانی بازیگران جامعه مدنی، احزاب سیاسی و دولت‌های ملی را گسترش داده است، هر چند که امروز از «مرگ وب» به عنوان یک فضای پیشرو سیاسی سخن به میان می‌آید. هر چند که اینترنت، بر خلاف رسانه‌های دیگر، توان ایجاد ظرفیت‌های مختلف را در خود دارد، و به این سادگی نمی‌میرد.

▬    برای درک سیاست معاصر، الگوهای جدید رفتار سیاسی و آگاهی ما از چالش‌های جدید و متفاوت سیاست را باید در نظر آورد.

▀█▄  تأثیرات مثبت اینترنت بر حکمرانی
▬    به کمک اینترنت، این امکان فراهم می‌شود که مفهوم کنش‌گرتری از «شهروندی» پدید آید.
▬    اینترنت، به سرعت، تبدیل به یک ابزار واقعی کسب اطلاعات می‌شود؛ در عین حال، فرق است میان اطلاعات و آگاهی. اطلاعات، به همان اندازه که می‌تواند موجب آگاهی شود، می‌تواند به شایعه و تلقی‌های سطحی گسترش‌یابنده بینجامد.
▬    این امکان پدید می‌آید که بحث‌های سیاسی آنلاین و در عین حال، پرحافظه و بدون این شاخ و آن شاخ پریدن فراگیر شود.
▬    تعاملات نیرومند آنلاین، می‌تواند با لحاظ برخی شرایط دیگر، به انسجام‌های نیرومند آفلاین منجر شود.
▬    اینترنت می‌تواند به گسترش تنوع رأی‌دهندگان و مشارکت‌جویان در سطح ملی و محلی کمک برساند. باید در این مسیر از زمینه‌های فرهنگ محلی کمک گرفت.
▬    مشارکت‌کننده‌های چندگانه، فراگیر، و برخط در مأموریت‌ها و دستور کارهای اداری، می‌تواند به ارتقاء استانداردهای حکمرانی منجر شود. از این قرار، ساختارهای بوروکراتیک کلاسیک که مشکل و دشواری عدم مشارکت مردمی و عدم امتزاج به علایق بشری را به دوش می‌کشیدند، در شرایط فعلی به سمت گشودگی و سهولت بیشتر پیش می‌روند، و این امید هست که خصلت انسانی‌تر و منعطف‌تری بیابند. در عین حال، این نگرانی هم هست که بی‌انضباطی حاصله، منجر به فرآیند تمدن‌زدایی شود.
▬    اینترنت، می‌تواند منجر به شفافیت نهادی منظم در نظام حکمرانی شود؛ همچنین می‌تواند به طور مقطعی و در واکنش به کمپین‌های شبکه، موجب شفافیت نظام حکمرانی و ضمایم آن گردد.
▬    اینترنت می‌تواند بحث در مقیاس سیاست جهانی و شکل‌گیری دیپلماسی عمومی را تسهیل کند.
▬    با اینترنت، بسیج گسترده مساهمت‌ها و همکاری‌های وسیع محلی و ملی و جهانی میسر می‌شود.

▀█▄  تأثیرات غیرقابل اجتناب
▬    شکاف دیجیتال؛ با توجه به مقدمات و مقارنات لازم برای دسترسی به اینترنت، اعم از انگیزه‌های شخصی، دسترسی فیزیکی، مهارت‌های دیجیتال و منافع واقعی، نابرابری‌ها تقویت می‌شوند.
▬    این سنخ تازه از نابرابری، با تجربه‌های فرهنگی از نابرابری انطباق ندارد، و سنت‌ها مسیرهای مشخصی برای مواجهه انسانی پخته با این انواع تازه از نابرابری ارائه نمی‌دهند. بشر در این زمینه کم‌تجربه است.
▬    در شکل‌گیری شکاف دیجیتال، موضوع «سواد اطلاعاتی» اهمیت دارد. هر چند که الگوی توزیع سواد اطلاعاتی تا حد متوسطی با الگوی جهانی فقیر و غنی همسان است، ولی نظر به مزیت اقشار متوسط، الگوی نابرابری جهانی را از بالا به پایین به یک الگوی سه رأسی و مثلثی گرایش می‌دهد. مثال بارز این تعدیل نابرابری، جایگاه ویژه دو ابرکشور هندوستان و چین در این سپهر تکنیکی تازه است.
▬    بعید است که فضای سایبر و زیست مجازی منجر به شکل‌گیری تعهد عمومی و هماهنگ میان افراد مشارکت کننده، و شکل‌گیری مفهوم فراگیری از «شهروندی دیجیتال» شود. ملهم از مفهوم «هاو/hau/شرم‌حضور» از مارسل موس، شکل‌گیری تعهد متقابل، نیاز به ارتباط چهره به چهره دارد.
▬    موقعیت‌های تفسیری افراد در شبکه، تابع سایر اطلاعاتی است که به آن‌ها می‌رسد، و هر فرد بسته اطلاعاتی منحصر به فردی را دریافت و تجربه می‌کند. از این قرار به نظر می‌رسد که ما به سمت یک جامعه تکه تکه یا شبکه‌ای با مناسبات بسیار گذرا و غیرفردی شده رهسپاریم.
▬    سانسور، بخش مهمی از حکمرانی در دنیای امروز و آینده نزدیک خواهد بود. البته همواره برخی شهروندان مسیرهایی برای گذر از این فیلترها خواهند جست، ولی، هم حضور فیلتر و هم عبور از فیلتر، واقعیت‌های امروز و آتیه نزدیک محسوب می‌شوند و از آن گریزی نیست.
▬    در عین حال، قوی‌ترین بازیگران دروازه‌بانی اینترنت، بی‌گمان موتورهای جستجو هستند و بهترین مسیر برای هدایت ملی اینترنت «موتور جستجوی ملی» است. مسیر چینی رویارویی ملی با سیطره جهانی موتورهای جستجو، ایجاد موتور جستجوی «بایدو» بوده است، که در حال حاضر پربازدیدترین وبگاه چینی محسوب می‌شود و با وجود فیلترینگ گوگل، به نظر موفق بوده است.
▬    بین فن آوری‌های تلفن همراه و جنبش‌های اجتماعی نسبتی وجود دارد. در واقع، امکان ارتباط حین تحرک، برای مدت‌های مدید، تنها امکانی بوده است که نیروهای امنیتی رسمی از آن برخوردار بوده‌اند، و این، به آن‌ها این امکان را می‌داده است که بتوانند جنبش‌های اجتماعی را مهار کنند. از این قرار است، که امروز، یکی از گام‌های نخست کنترل بحران‌های اجتماعی، قطع موقت ارتباطات همراه است.

▀█▄  تأثیرات منفی اینترنت بر حکمرانی
▬    شیوه‌های جدید دست‌کاری اجتماعی پدید آمده‌اند و عملاً حوزه عمومی در تسخیر نظارت در آمده است. امیدی به رهایی از تحت نظارت بودن نیست.
▬    بسیاری از مقارنات مدرن سیاست مردم‌سالار، مانند انتخابات، سازمان‌های دولتی، احزاب سیاسی، رسانه‌های خبری و گروه‌های مدنی از ریخت می‌افتند؛ چرا که تکنولوژی ارتباطات، عملاً، اغلب امور را به شکل غیرحضوری در می‌آورند، زندگی و اغراض فردی را فربه می‌کند و منجر به تکه تکه شدن اقدامات و اراده‌های جمعی می‌شود.
▬    موضوع دیگر، ماهیت توزیع شده قدرت و نظارت و کنترل در اجتماع است. اگر تا پیش از این، امکان داشت که با لحاظ انحصار دولت در کاربرد نظارت و خشونت، ملت در میان خود حسی از «ما» بودن را پرورش دهند، و اگر این امکان به‌ویژه در شرق (به اتکاء نظریه تضاد دولت-ملت)، یکی از عناصر مهم ذهنیت جمعی را می‌ساخته است، حالا، دیگر این حس نمی‌تواند مطابق با واقع باشد. این موضوع به نحوی عدم صمیمیت اجتماعی دامن می‌زند.
▬    گسترش زیست الکترونیک، بسیاری از مشاغل مرسوم را به خطر افکنده است؛ ولی، یکی از مهم‌ترین این مشاغل که به حذف و زوال تهدید می‌شود، حرفه روزنامه‌نگاری است؛ چرا که تولید اطلاعات به یک مشغله عمومی بدل شده است. از این قرار، هر چه به پیش می‌رویم، شمار کسانی که به نام «روزنامه‌نگار»، خود را ممحض و متمرکز بر تأمل و تفکر راجع به مسائل عمومی کنند، کمتر می‌شود، و در عوض، ایماژ و سطح و شایعه جایگزین می‌گردد.
▬    یکی از اتفاقاتی که با گسترش حیات خلوت رسانه‌ای تسهیل شده است، پورنوگرافی گسترده و فزاینده است. اینترنت، صحنه هر چه بیشتر از دست رفتن شرم حضور مارسل موسی است، و یکی از دلالت‌های ضمنی این وضع آن است که هر موقعیت پورنوگرافیک، به مثابه یک تجربه یوسف-زلیخایی است که تجربه‌های تاریخی برای گریز از آن و متمدن و اخلاقی ماندن راه و مسیر چندانی نشان نمی‌دهند. به رغم انتظار، فضای اینترنت، یک فضای قویاً جنسی و جنسیتی شده است، به طوری که در آن جایگاه استثمارگرانه مورد دغدغه لورا مالوی در تحلیل سینمای جنسی، گسترش و فراگیری یافته است (توأم با برداشت‌های آزاد از Routledge Handbook of Internet Politics, /edited by Andrew Chadwick and Philip N. Howard).
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 04 خرداد 1398 ساعت 22:48

شانزده تز در زمینه چشم انداز فرهنگی رسانه‌های اجتماعی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ تز ۱.

■    در حال حاضر، برای بسیاری از ما، بخش اعظم فعالیت‌های روزانه مصروف پرداختن به منابع دیجیتال آنلاین می‌شود؛ کارهایی مانند گفتگوی برخط متنی و صوتی و تصویری در شبکه‌های اجتماعی، ارسال و دریافت پیامک، دریافت و بررسی و پاسخ دادن به آخرین ایمیل‌ها، تفریح و سرگرمی مندرج در شبکه‌های اجتماعی، خرید اینترنتی، کنترل اینترنتی حساب بانکی، خرید از طریق پایانه دیجیتال، تماس با همراه، کسب خبر از منابع اینترنتی، وبگردی، جستجوی آخرین گجت هایی که می‌توانند زندگی دیجیتال ما را غلیظ‌تر کنند، و ...

■    و حتی...
■    حتی در مورد برخی از ما، این مشغولیت به دنیای دیجیتال، تمام وقت شده است. بله، برخی از ما تمام وقت دیجیتال شده‌ایم. ما در هر دقیقه از شبانه روز «در دسترس» هستیم. اینترنت و شبکه جهانی وب همه جا حاضر و ضروری گشته است. رفته رفته، پیگیری‌های قضایی و همچنین شرکت در انتخابات‌ها هم به شکل آنلاین درخواهد آمد.

░▒▓ تز ۲.
■    در هر مؤلفه از زیست اجتماعی همه مردم، اعم از نهادهای مدنی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، لا اقل یک عامل نیرومند تکنیکی و دیجیتال وجود دارد که اتصال آن را با شبکه برقرار می‌کند. در مورد اغلب این مؤلفه‌های اجتماعی، عامل دیجیتال وجه غالب دارد.
■    با ظهور رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های آنلاین که توسط صدها میلیون نفر از مردم در سراسر جهان استفاده می‌شوند، این رفتارهای آنلاین به سرعت در حال فایق آمدن هستند. آن‌ها سراسر زندگی ما را تسخیر می‌کنند.

░▒▓ تز ۳.
■    فرهنگ رسانه‌های اجتماعی چگونه فرهنگی است؟ فرهنگی که در آن، ارتباطات انسانی از شکل متعارف تاریخی خود، ناگهان فاصله زیادی پیدا می‌کند، به شکل نوین و در عین حال کارآمدی در می‌آید، و اجتماع خاص خود را ایجاد می‌کند، چگونه اجتماع انسانی خواهد بود؟

░▒▓ تز ۴.
■    مزیت درک فرهنگ آنلاین این است که ما را به فضای تعاملی و هوشمند (سایبر) منتقل می‌کند. در حالی که فرهنگ‌های محلی و ملی به ناچار، بر یک موقعیت جغرافیایی پایبند هستند، فضای تعاملی و هوشمند (سایبر) ارتباطات انسانی و ماشینی را ورای محدودیت‌ها برقرار می‌کنند.

░▒▓ تز ۵.
■    یک مزیت دیگر درک و مشارکت در این فرهنگ آن است که در این فرهنگ، محصولات فرهنگی، اختراعات، ماشین‌ها، و سایر محصولات انسانی و ماشینی به شکل شرکای کنش در می‌آیند و ارتباطات انسانی را طنین تاریخی گسترده‌ای می‌بخشند.

░▒▓ تز ۶.
■    البته، واکنش اولیه فعالان فرهنگی که با فضای فرهنگی پیشین مأنوس بوده‌اند، نگرانی است، ولی، پس از آن که منطق این فضای تعاملی و هوشمند معلوم شد، مشخص می‌شود که اگر این فضا در استمرار تلاش‌های اخلاقی برای گستردن ریشه‌های انسانی و تاریخی خویش قرار گیرد، یک ظرفیت مثبت است. و پس از آن که این ظرفیت‌ها معلوم شد، مسجل خواهد شد که ریشه‌های محکم در معنا، نباید از مواجهه با سپهر جدید نگران باشند. و اگر این ظرفیت‌ها معلوم شود، فرهنگ‌های ریشه‌دار فرصتی تاریخی خواهند یافت. از این روست که برای یک بنیادگرای ابراهیمی (ع)، فرهنگ آنلاین، یک فرصت تاریخی برای گستردن فکری است که نگاهی جهان‌شمول داشته است.

▀▄█▌ انقلاب آنلاین و برآمدن شبکه‌های اجتماعی

░▒▓ تز ۷.
■    سرعت بالای ارتباط اینترنتی در کنار کاهش قابل ملاحظه هزینه اتصال، عامل مهم در انقلاب آنلاین بود.
■    مرور تاریخ: اتصال به اینترنت از اواسط دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۳، عمدتاً، از طریق مودم dial-up و یک خط تلفن بود. این سرعت اتصال به علاوه هزینه، بدان معنا بود که اینترنت، در درجه اول و تنها برای دریافت و ارسال ایمیل استفاده می‌شد. برای بیشتر کاربران، تعامل صوتی و تصویری عملاً ناممکن بود و حتی مبادله اطلاعات متنی ناممکن بود. این وضع، در ایران تا زمان ظهور اپراتور دوم پابرجای بود.
■    و باز، مرور تاریخ: هر چند در جهان، مشکل سرعت و هزینه، از سال ۲۰۰۳ رو به تخفیف گذارد، ولی مشکل پهنای باند در سراسر جهان یک دشواری باقی ماند و این دشواری در اروپا از سال ۲۰۰۶ رو به مرتفع شدن گذاشت. حتی در سرتاسر آسیا از جمله چین و به استثنای ژاپن، مشکل پهنای باند هنوز هم در سال ۲۰۰۶ مسأله بود. در حالی که در کشورهای آسیایی، هنوز هم پهنای باند یک مسأله است، حوالی سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ بود که می‌شود گفت که استقبال ایرانی‌ها از اینترنت شکل پیشتازی به خود گرفت. موضوع، «وبلاگ» بود...
■    نتیجه: «وبلاگ» طلیعه ظهور رسانه‌های اجتماعی بود. ظهور رسانه‌های اجتماعی، به سرعت، گروه‌های خبری و انجمن‌ها را شکل داد، و زیست اجتماعی جدید، ابعاد خود را نشان داد. البته قبل از توسعه وب جهان گستر، دانشمندان و محققان امریکایی از طریق اینترنت داخلی وزرت دفاع امریکا با هم ارتباط داشتند، ولی «وبلاگ» شکل اجتماعی و گسترده آن بود که رفته رفته از ۲۰۰۶ به بعد در دنیای تداول یافت.

░▒▓ تز ۸.
■    در رسانه‌های اجتماعی، سلسله مراتب از بالا به پایین، و روابط رسمی تأثیری به جای نمی‌گذارد. با یک جست و جوی آنلاین، می‌توان افراد را پیدا کرد و دیگران هم می‌توانند شما را بجویند.
■    از آن بیش، ارتباط و گفتگوی بلادرنگ میان شما میسر شده است. تسهیل ارتباط در این مقیاس، نابرابری‌های آموزشی و مهارتی را بسیار تقلیل داده است. توانمندی‌های فنی به اشتراک گذاشته می‌شوند و جزئیات برای بسیار از مردم آشکار می‌گردد. البته، این بدان معنی نیست که همه چیز برابر شده است، ولی بسیاری از اقسام نابرابری تسکین یافته است.

░▒▓ تز ۹.
■    مرور تاریخ: در سال ۱۹۹۴، یک بلاگر به نام جاستین هال، شروع به نوشتن آنلاین در مورد زندگی خود و به اشتراک گذاری کامنت ها نمود. او دانشجوی کالج اسوارتمور در پنسیلوانیا بود، و در کنار تحصیل در یک مجله کارآموزی می‌کرد. او در وبلاگ خود در مورد جزئیات زندگی خود، از جمله، پدر الکلی‌اش، و روابط جنسی خود با شرکای مختلف نوشت.
■    نتیجه: این چنین، وبلاگ پایه‌ای برای نحو نوینی از نوشتن شد؛ نوشتن روزمره و معمولی راجع به خود. وبلاگ نویسی ساخت نوین و نامتعارفی از ارتباط انسان‌ها را تشکیل داد.
■    قالب وبلاگ برای این منظور بسیار ساده و مناسب به نظر می‌رسید و انتشار هر مطلب در عرض چند دقیقه میسر بود. وبلاگ نویس با خوانندگان خود زندگی و افکار خود را به اشتراک می‌گذارد؛ زندگی و افکاری که شاید چندان سنجیده نباشند.
■    مخاطبان هم از تنوع بسیار برخوردارند. یک فرد با روزی ده هزار بازدید کننده، با خوانندگان مختلفی صحبت می‌کند. در واقع، نوشته‌های حرفه‌ای با مخاطبان حرفه‌ای به زیر آمدند و خیلی معمولی شدند.

░▒▓ تز ۱۰.
■    مرور تاریخ: در سال ۲۰۰۵، شکل گیری YouTube و بعد Qik، یک تحول بزرگ بودند، چرا که به اشتراک گذاری تصویر از متن معمولی هم آسان‌تر بود. افراد می‌توانستند ویدئویی را که با تلفن همراه خود تهیه کرده بودند را در یک «کانال» مخصوص به خود به نمایش گذارند. انتخاب عنوان «کانال» هم نکته جالبی است. انگار که این قرارگاه‌های تصویری خواهان جایگزینی شبکه‌های تلویزیونی تخصصی بودند.
■    نتیجه: همان طور که وبلاگ، روزنوشت را جایگزین مقاله و کتاب و شیوه‌های دشوارتر تولید محتوای مکتوب کرد، سپس، YouTube و بعد Qik و بعد هم سایر قرارگاه‌های تصویری، ارتباط را سهل‌تر و میسرتر ساخته است.

░▒▓ تز ۱۱.
■    با این امکانات گسترده و در عین حال سهل، نحوی «شریک‌یابی شبکه‌ای» پدید آمد و گسترش یافت.
■    یک فرد را در این شیوه بسیار آسان تولید محتوا می‌توان به کسی تشبیه کرد که در مرکز صحنه در حال اجرای یک سخنرانی است، و در عین حال، مدام از صدر به زیر می‌آید و با مخاطبان مانند نشست پس از سخنرانی گفتگو می‌کند و سپس به صدر بازمی گردد. او مدام این کار را انجام می‌دهد و جالب این که مخاطبان نیز به نوبه خود مشغول همین کار هستند. همه، هم در صدر محفل‌های متعدد هستند و هم در کف آن‌ها، و باز جالب‌تر این که هر کس، هر وقت که بحث را در یک محفل جالب یافت، می‌تواند مخاطبینی را که می‌شناسد و می‌داند که آنان علاقه‌مند به بحث هستند را به صحنه بحث احضار کند.

░▒▓ تز ۱۲.
■    مرور تاریخ: این ابزار چند رسانه‌ای، زمانی که تلفن‌های همراه به وب دوستانه تبدیل شدند، از لحاظ عملکرد و هزینه و سرعت تکامل یافتند و تبادل محتوا را به نحوی بی‌سابقه میسرتر ساختند، و به بخش لاینفکی از زندگی تبدیل کردند. این‌چنین بود که در سال ۲۰۰۷، فیس بوک، شبکه اجتماعی که برای دانشجویان بود، راه خود را به سوی عموم مردم باز کرد. شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک، به ما کمک می‌کنند تا در سراسر فضای فیزیکی ارتباط برقرار کنیم.
■    نتیجه: یک تحول مهم دیگر آن است که شبکه‌های اجتماعی، افراد مختلف از سراسر دنیا را از طریق ابزارهای آنلاین و زبان ساده تصویر یا زبان غیر مادری دست و پا شکسته، به خوبی به هم متصل می‌سازد.

▀▄█▌ انقلاب آنلاین و نقطه عطف پلتفرم تلفن همراه

░▒▓ تز ۱۳.
■    بدواً بخش عمده‌ای از این ارتباطات فراملی از جنس کسب و کار یا از سنخ ارتباط علمی بود، ولی به سرعت، اهمیت روابط معمولی فزونی گرفت. رفته رفته، ارتباطات از جنس فرهنگ عامه فایق آمدند.

░▒▓ تز ۱۴.
■    آن‌ها یک چشم انداز جهانی و طیف متنوعی از دیدگاه‌ها را در زمینه هنر، فرهنگ و جامعه، علم و تفکرات فلسفی را گرد هم می‌آیند، و بدین سان نیمه عمر دانش به طرز بی‌سابقه‌ای کاهش می‌یابد.
■    بدین ترتیب، در مفهوم «متخصص» دگرگونی‌های اساسی پیش می‌آید.

▀▄█▌ انقلاب آنلاین و چشم انداز فرهنگی رسانه‌های اجتماعی

░▒▓ تز ۱۵.
■    همچنین، با این شتاب جابجایی دانش و تکنولوژی انقضای نسلی با سرعت بیشتری رخ می‌دهد. همواره توان افراد برای انطباق با تغییر تکنیکی و علمی حیطه سنی معینی دارد، و پس از عبور افراد از یک حیطه سنی، افراد به زندگی با ثبات نسبی بیشتر متمایل و سپس مجبور می‌شوند.
■    از این قرار، می‌توان پیش بینی کرد که شکاف و تعارض میان نسل جوان که اصولاً توش و توان و انرژی انطباق با نوآوری‌های دانش و تکنولوژی را دارد، و نسل‌های دیگر، بیش از پیش فزونی می‌یابد.
■    فی المثل، درست در حالی که هنوز از نسل قبل کسانی هستند که مطالعه کتاب کاغذی را به کتاب الکترونیک ترجیح می‌دهند، و در حالی که تازه برخی دارند به کتاب الکترونیک منقش بر صفحه مانیتور عادت می‌کنند، برخی جوانان به طور کامل خود را با تلفن همراه به عنوان پلتفرم تمام کارها از جمله کتاب خوانی انطباق داده‌اند، و رفتار هر سه نسل متمایز برای یکدیگر عجیب است.

░▒▓ تز ۱۶.
■    فاصله بین ملت‌ها نیز از این حیث رو به افزایش است. برخی گزارش‌ها نشان می‌دهند که چین بازاری پیشرو برای رسانه‌های اجتماعی است.
■    این شکاف به لحاظ محتوا هم حائز اهمیت است. در آسیا عمدتاً تمرکز بر محتوای شخصی است، در حالی که در ایالات متحده امریکا و اروپا بحث‌ها بین موضوعات مرتبط با مسائل فرهنگی، سبک زندگی و مسائل سیاسی توزیع شده است (توأم با اقتباس‌های آزاد و انشایی از سیلویا کمبی).
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 12 تیر 1398 ساعت 22:26

۱۰۱ سرفصل ”حکمرانی شبکه‌ای“-بخش هفتم و آخر

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


۸۱.    نکته مهم دیگر در مورد سر و شکل دولت، به موضوع قدیمی «بیگانگی سیاسی» مربوط می‌شود. دولت‌ها در بخش عمده‌ای از تاریخ خود از «بیگانگی سیاسی» رنج برده‌اند؛ بدین معنا که مردم، دولت را از خود، و خود را از دولت نمی‌دانستند، و مشارکت مؤثری در امور کشور یا مقاصد دولت نمی‌ورزیدند. بخشی از «بیگانگی سیاسی» در حال حاضر، به این باز می‌گردد که مردم از دستور کارهای سیاسی، «اطلاعات عمومی» دارند، و نه «اطلاعات اجرایی»، بنابراین، مدام در مورد کارآیی و کفایت سیاسی دولت دچار تردید می‌شوند. آن‌ها با معضلات اجرایی که دولت با آن‌ها دست به گریبان است، آشنا نیستند. حالا، تکنولوژی اطلاعات، ابزاری می‌شود تا اطلاعاتی که منجر به درک بهتر مردم از روندهای اجرایی می‌شود به اشتراک گذاشته شود تا مردم در مورد مضیقه‌های سیاسی درک روشن‌تری داشته باشند. مردم نیز به نوبه خود می‌توانند نقطه‌نظرات خود را در مورد مسائل اجرایی بیان کنند و از روبات‌ها یا کارشناسان دولتی پاسخ بگیرند.

۸۲.    برای تقلیل «بیگانگی سیاسی»، باید به مردم برای استفاده از رأی‌شان و بهره‌برداری از تکنولوژی‌های نو به نو شونده حکمرانی آموزش داد. فی‌الحال، فقط جوانان کنجکاو که بخشی از مشغولیت‌شان ور رفتن با تکنولوژی است، در جریان قرار می‌گیرند. هر چند که گفتیم که تکنولوژی‌های جدید از این پس از طریق تراشه هوش مصنوعی با کاربر انطباق می‌یابند، ولی نظام‌های حکمرانی نمی‌توانند این روندها را به حال خود رها کنند. این هم مهم است که نظام‌های حکمرانی باید ماشین‌ها و محیط زیست را نیز شهروندان جدید زیست شبکه‌ای بدانند و مراقب روندهای منطقی امور باشند، و بدین ترتیب توازن‌ها برقرار بمانند.

۸۳.    یک منشأ دیگر «بیگانگی سیاسی»، رویکردهای تبعیض‌آمیز است. حالا این امکان به وجود آمده است تا نظام تخصیص پاداش‌ها بسیار دقیق شوند؛ در سطح اقلی تأمین اجتماعی، «هر کس به اندازه نیازش» و در سطح اکثری خلاقیت، «انتفاع هر کس به اندازه تلاش‌اش».
۸۴.    نتایج تأمل ما در دو موضوع «توزیع خلاقیت» و «توزیع ثروت»، نشان می‌دهد که بازار اشتغال انسانی را باید به دو حیطه اصلی «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار» و «اشتغال خویش‌فرما یا کارآفرین» تقسیم کرد. تأثیر اصلی ظهور ماشین‌های هوشمند خودکار، بر بخش «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار» است، و خلاقیت انسانی در «اشتغال خویش‌فرما یا کارآفرین» خود را نشان می‌دهد. «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار»، رفته رفته کمیاب و محو خواهد شد.
۸۵.    روند کلی تحول در بازار اشتغال، کاهش قابل ملاحظه «اشتغال استخدامی یا خویش‌فرما» بوده و خواهد بود، و این است که بحران عظیم رکود در اقتصاد جهانی از سال ۱۹۹۷ را تبیین می‌کند. هر راه‌حلی برای این بحران اقتصادی دامنه‌دار، باید معطوف به جستن راهی برای توزیع فرصت‌های محدود «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار» و راندن کار انسانی به سمت «اشتغال خویش‌فرما یا کارآفرین» باشد؛ ...
۸۶.    ... و در این توزیع، تمایز میان «اشتغال جوانان» و «اشتغال برومندان» کلید حل ماجراست. به دلیل پیچیدگی فزاینده بازار اشتغال با حضور ماشین‌ها، جوانان باید در آغاز مسیر اشتغال، مورد حمایت اجتماعی قرار گیرند، و پس از ده الی پانزده سال که به مسیرهای اشتغال آگاه شدند، وارد کار خویش‌فرما و کارآفرینانه‌ی مادام‌العمر شوند. استدلال این است که درک سهم غامض ماشین‌ها در تولید ثروت، برای جوانان دشوار است و نمی‌توان از غاطبه آنان انتظار داشت که پس از گذران دوران تحصیلات عمومی و عالی، توان اعمال خلاق نیروی کار خود، و کنترل ماشین‌ها را داشته باشند. بدین ترتیب، باید دوران دستیابی به بلوغ شغلی به هدف کنترل عملکردهای ماشینی را گسترش داد. طرح کلی، آن است که دولت‌ها و مصلحان اجتماعی، باید پس از دوران تحصیل، یک دوره «کار استخدامی» را برای جوانان تدارک ببینند، تا ضمن دریافت پشتیبانی برای شروع دوران کار و خلاقیت، فرصت بیابند تا مسیرهای کارآفرینی را کشف کنند و در آن‌ها جا بیفتند.
۸۷.    به لحاظ اقتصاد کلان ملی هم منطقاً باید تغییراتی صورت گیرد. یک فرض این است که خزانه ملی باید به یک صندوق مشترک با موجودی منطقی و ملموس تبدیل شود؛ نیاز به شفافیت کامل در مورد عملکرد ماشین‌ها و خلاقیت انسان‌ها و موجودی انفال عمومی هست. در مقدمات کار، این ماموریت از طریق یک اینترانت امن دولتی میسر می‌شود؛ ولی در بلندمدت این کار منحصراً از طریق سد کردن راه تهدیدهای بین‌المللی تحریم که مانع شفافیت‌ها می‌شود میسر خواهد شد. در حال حاضر، تنها کشوری که امکان شفافیت کامل را دارد، امریکاست و به‌ویژه سیاست‌های ایالات متحده مشکل‌زا شده‌اند که تقریباً برای تمام کشورهای دنیا سنخی از تحریم را در چنته دارد. تغییر قریب الوقوع موازنه اقتصاد و سیاست جهانی، باید به فضای تهدیدآمیز جهانی خاتمه دهد.
۸۸.    یکی دیگر از تغییراتی که نظام حکمرانی باید متحمل شود، تغییر در «احزاب» است. «احزاب» در سرتاسر جهان دیگر کارکردهای گذشته خود را ندارند و نخواهند داشت. شکست اخوان المسلمین به عنوان پردامنه‌ترین حزب جهان در خانه اصلی، آن هم در موقعیتی بسیار مناسب برای حفظ قدرت، یا مشارکت سیاسی و انتخاباتی پایین در امریکا و اروپای غربی، ما را متقاعد می‌کند که ساز و کار حزبی دیگر مکانیسم مناسبی نیست. چیزی شبیه «کمیته‌های بررسی/شبیه گروه‌های آموزشی» یا مراکز «مطالعات راهبردی» متکثر شکل‌دهندگان سیاست آینده خواهند بود.
۸۹.    سیاست‌گذاری باید طیف گسترده‌ای از انواع اقتضائات محلی را نمایندگی کند، و جایگزینی «کمیته‌های بررسی/شبیه گروه‌های آموزشی» یا مراکز «مطالعات راهبردی» بهترین کمک به این جایگزینی است.
۹۰.    باید برنامه‌ها و اپلیکیشن‌های مستقر بر شبکه همراه شکل بگیرند تا همه افراد بتوانند مسائل و راه‌حل‌های خود را در آن‌ها ثبت کنند، و دولت‌ها که نیازمند آگاهی از مسائل و طرح راه‌حل‌ها هستند، نظام‌های تخصصی مستقل به مثابه «کمیته‌های بررسی/شبیه گروه‌های آموزشی» را به کار گیرند تا طرح مسائل و راه‌حل‌ها را ارزیابی کنند، و به افرادی که آن‌ها را ثبت کرده‌اند، پاداش و دستمزد اختصاص دهند. بدین ترتیب، دو نیاز به کمک برنامه‌ها و اپلیکیشن‌های مستقر بر شبکه به هم می‌رسند و یکدیگر را منتفع می‌سازند. در یک سوی این اپ‌ها، مردمی هستند که درخواست مشارکت دارند، و در سوی دیگر، دولت‌هایی که نیاز به مشارکت مردمی دارند، و مانند هر سنخ مشابه از این اپ‌ها این امکان وجود دارد که اقتصادی در اطراف این برآوری متقابل نیازها شکل بگیرد.
۹۱.    مشارکت بیشتر که از طریق جایگزینی این اپ‌ها به جای احزاب محقق می‌شود، «ادغام سیاسی» وسیعی را محقق می‌کند. قطعی نیست، ولی اگر قرار باشد بر اساس مبانی و اصول اخلاقی، آینده مطمئنی شکل بگیرد، باید «ادغام جدیدی بین نظام‌های عمومی» تحقق یابد، و «نمایندگی اراده عمومی» جان تازه‌ای بگیرد. مفهوم دولت به عنوان «انحصار کاربرد خشونت» دشوار و ممتنع شده است و امکان تحقق چندانی ندارد.
۹۲.    سطح‌بندی امور حکمرانی در فضای پیش رو، لزوماً با گذشته متفاوت خواهد بود. ارتباط سطوح می‌تواند طوری تسهیل شود که بتوان به این سطوح تنوع بخشید. از این قرار، می‌توان اداره‌های محلی را در مقیاسی غیر از سطوح جغرافیایی تعریف کرد؛ در عوض، سطوح معنایی و خلاقه اهمیت دارند. سطح‌بندی باید طوری صورت گیرد که بیشترین تأثیر را بر پیشبرد خلاقیت‌ها به جای بگذارد، و برای این منظور، باید حکمرانی را، به مثابه یک ابرپروژه مرکب از زیرپروژه‌ها نگریست.
۹۳.    از این قرار، سنخ جدیدی از «فدرالیسم» ضرورت یافته است. نحوه عملکرد «مکانیسم‌های ادغام»، در همه سطوح حکمرانی محلی و جهانی اهمیت ویژه داشته است و خواهد داشت. نیاز زیادی به هماهنگی داریم، و برای این منظور، به سنخی از «معنویت سیاسی» احتیاج هست. مهم‌ترین منبع ساخت و ساز «معنویت سیاسی»، تاریخ است. شاید از این بابت باشد که آینده‌نگری ساموئل هانتینگتون، و سایر تحلیل‌گران آینده، آینده را در چهارچوب، حوزه‌های فرهنگی تحلیل می‌کنند، و قلب حوزه‌های فرهنگی، «دین» است.
۹۴.    موضوع «هوشمندی/cyberity»، یکی دیگر از اصول فهم جهان امروز و آینده است؛ یکی از اصول فهم آینده «حکمرانی/Governance» نیز هست. Cibernetics را که از واژه یونانی Kubernetes [با تلفظ یونانی کوبرنتس] به معنای «سکان‌دار» و منشأ واژه انگلیسی Governor است. ایده «هوشمندی/cyberity»، اشاره دارد به نحو طبیعی برخورد ما با دنیا که مدام در تعامل با محیط برداشت خود را از آن تصحیح می‌کنیم، چرا که باور داریم، محیط مدام تغییر می‌کند و نظم‌ها با بی‌نظمی و آنتروپی تهدید می‌شوند. مکانیسم بازخورد ویژه‌ای به کار می‌افتد و مقدار و روند تغییرات محیط برآورد می‌شود. این، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی پایه آینده است.
۹۵.    مرتبط با ایده «هوشمندی/cyberity»، موضوع «جست‌وجو» مطرح است. در واقع «هوشمندی» ما با کمک ماشین‌های هوشمند، گستره وسیعی پیدا می‌کند. «هوشمندی/cyberity»، با توان بالای جستجوی ما از طریق ماشین‌های هوشمندی همچون گوگل و کورتانا و بیکسبی و سیری، عرض و پهنای وسیع و دقیق پیدا می‌کند. ایده اولیه نظریه سیستم‌ها و سایبرنتیک، اشاره ضمنی داشت به «عدم قطعیت» در سطح میکرو و مزو، و کارآیی بیشتر در سطح معمول مهندسی زندگی روزمره. حالا، با توان جستجوی عظیمی که با ماشین‌های هوشمند به دست آمده است، دقت‌ها در تمام سطوح بالا و بالاتر رفته است. وضع پیش آمده بیشتر شبیه «قطعیت بیش از حد لزوم» است تا «عدم قطعیت/آتوپویسیس».
۹۶.    این موضع معرفت‌شناسی مثل اغلب معرفت‌شناسی‌های پیشین و بیش از آن‌ها، دلالت‌های ضمنی سیاسی خواهد داشت. همواره این‌طور تلقی شده است که وقتی کنترل کامل میسر است، چرا دولت نباید مطلقه باشد؟ در چنین شرایطی تنها ملاحظات اخلاقی و پایبندی مسؤولانه به قانون است که سعه‌صدر و رواداری را محفوظ می‌دارد؛ بسیار بیش از پایبندی‌هایی که تا کنون داشته‌ایم. پس، آن سنخ از سعه صدر و رواداری که متکی بر بی‌قیدی و سهل‌انگاری دوم خردادی باشد، مطلقاً به درد نمی‌خورد.
۹۷.    حس «مسؤولیت بسیار بیشتر» که به مراعات سایر اصول اخلاقی و قانون منجر شود، نه تنها برای حفظ سعه صدر در تمام سطوح اهمیت دارد، بلکه برای حفظ «مشارکت» و «خلاقیت» نیز ضروری است. افراد، در حال حاضر و در آینده، تمایل خواهند داشت که به حداقل تأمین اجتماعی بسنده کنند، و خود را درگیر دردسرهای تعامل ننمایند. این سطح از پایبندی اخلاقی، با اعتقاد دینی معطوف به وضعیت موعود کامل قابل تدارک است. ما به وضعیت راستین اجتماعی مطلوب و موعود اسلام و حضرت مهدی (عج) احتیاج داریم. ما احتیاج به ارتباط مؤثری با آسمان داریم و بدون این عنصر نمی‌توانیم به درستی مسیر خود را ادامه دهیم.
۹۸.    حالا که به بحران بزرگ ۱۹۲۹ و سپس جنگ جهانی دوم نگاه می‌کنیم، بسی «ای‌کاش»ها در ذهن ما شکل می‌گیرد، چرا که معلوم شده است که بسیاری از خسارت‌ها را می‌شد کنترل کرد. تاریخ، پر از این دست نقاط تاریخی است که «ای‌کاش» بر می‌انگیزند، و یکی از انگیزه‌های پایدار جستن «حکمت» همین است که «ای‌کاش»ها آینده را به «تصمیم‌های صحیح» حال بدل کنیم. «آینده‌نگری» واکنشی به این درخواست است، ولی پرسش آن است که آیا روش‌های آینده‌نگری به قدر کافی برای برآورد آینده مطمئن هست. امروز، خطا در برآورد آینده، می‌تواند بسیار مخرب‌تر از نقطه تاریخی ۱۹۲۹ باشد. آن خطا لااقل به قیمت جان پنجاه میلیون انسان تمام شد، و اگر امروز تنها بر مبنای سناریوهای احتمالی پیش برویم، ممکن است با مصیبتی بسیار بزرگ‌تر مواجه شویم. ما به یک دیدگاه اصولی‌تر و پایدارتر احتیاج داریم، و مدل‌سازی‌های آینده‌نگرانه تکنولوژی که منبعث از راه و رسم علم مدرن باشد، یکی از اولین موانعی است که باید از آن عبور کنیم.
۹۹.    در مورد همه چیز صحبت کردیم، الا محدودیت‌هایی که فناوری و به‌ویژه فناوری اطلاعات را تهدید می‌کنند. از سال ۲۰۱۷، تکنولوژی ارتباطی با بن‌بست نسبی مواجه شده است و کسب و کارهای این حیطه تهدید شده‌اند. رایانه‌ها و گوشی‌های تلفن همراه مطلقاً با شتابی که تا سال ۲۰۱۷ مرز می‌گشودند، پیشرفت نشان نمی‌دهند. شمار اندکی از افراد به این نتیجه می‌رسند که باید تکنولوژی خود را آپگرید کنند، و این، تهدیدی علیه کسب و کارهای این بخش بوده و هست. بن‌بست اصلی در این زمینه تکنولوژی‌های ذخیره انرژی و همچنین هزینه خود انرژی است که موضوع فیلم آینده‌نگر «ماتریکس» هم هست. بی‌گمان عبور از این محدوده، مهم‌ترین گامی است که برای بن‌بست‌گشایی لازم است. مهم‌ترین نتیجه‌ای که از بن‌بست ۲۰۱۷ تا کنون می‌گیریم این است که فرض پیشرفت نامحدود تکنولوژی که در اغلب تحلیل‌ها ملحوظ است، فرض معتبری نیست، و به‌ویژه در بخش انرژی، کنترل، و مصرف صحیح آن، پرسش‌های مهمی مطرح است.
۱۰۰.    ولی تکنولوژی به این فرض واکنش نشان می‌دهد. نخستین کتاب نوشته شده توسط ماشین، دقیقاً به موضوع انرژی، کنترل و مصرف صحیح آن پرداخته است. انتشارات معروف Springer، کتابی کاملاً نگارش‌شده توسط هوش مصنوعی منتشر کرد. الگوریتم مورد استفاده برای نوشتن کتاب، توسط محققان هوش مصنوعی در آزمایشگاه Applied Computational Linguistics توسعه داده شد که در دانشگاه گوته فرانکفورت آلمان فعالیت می‌کنند. موضوع کتاب، جالب و تکان‌دهنده است و دقیقاً به موضوعی مربوط می‌شود که محدودیت‌های این روزهای تکنولوژی ارتباطات را می‌سازد: Lithium-Ion Batteries: A Machine-Generated Summary of Current Research.
۱۰۱.    به نظر می‌رسد که هوش مصنوعی قطعاً خارج از قاب حرکت می‌کند؛ اسپرینگر اولین کتاب واقعاً کتاب نوشته شده توسط هوش مصنوعی را منتشر کرد، تابلو تولید شده توسط هوش مصنوعی به قیمت ۴۳۲,۵۰۰ دلار فروخته شد، و استونی می‌خواهد از قاضی هوش مصنوعی در دادگاه‌های خود استفاده کند. این‌ها نشان می‌دهند که تکنولوژی بسی پیش‌تر از آینده‌نگری‌ها حرکت می‌کند و آینده‌های علمی-تخیلی، به حال و گذشته تبدیل شده‌اند. پس، رسیدگی به موضوع نحوه برقراری توازن میان «انسان‌ها»، «ماشین‌ها» و «طبیعت»، فوریت فوق‌العاده‌ای دارد طوری که رسیدن به هر دستاوردی پیشاپیش دیر شده است!
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 04 خرداد 1398 ساعت 22:41

۱۰۱ سرفصل ”حکمرانی شبکه‌ای“-بخش ششم

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


۶۷.    همان‌طور که پیش از این گفتیم، تا آنجا که به دولت و نظام حکمرانی مربوط می‌شود، تحولی که یحتمل در بخش آموزش به وقوع می‌پیوندد، مهم‌ترین تحول است، چرا که دقیقاً همین بخش در کنار بهداشت و تأمین اجتماعی بود که ایده «دولت‌های رفاه» یا دولت‌های متکفل را به شکست کشانید. به موازات برخی سویه‌های تاریک احتمالی در آینده، می‌توان به موضوع «یادگیری سریع و وسیع و عمومی» توجه کرد، که از طریق «دسترسی گسترده، به‌لحظه و هوشمند به منابع اطلاعات» حادث می‌شود.

۶۸.    علاوه بر شبکه‌ای شدن و به‌لحظه شدن دسترسی به اطلاعات، موضوع هوشمند شدن قرارگیری اطلاعات نیز مطلب مهم و تعیین‌کننده‌ای است. امروز، معلوم شده است که پیشرفت دیوایس‌هایی مانند تلفن‌های هوشمند، به سد توان استفاده کاربران برخورده است. در واقع، بسیاری از مقدورات تازه تلفن‌های همراه پرچم‌دار، از سوی کاربران، کشف و استفاده نمی‌شوند. تدبیری که برای عبور از این محدودیت اندیشیده شده است، انطباق دیوایس با کاربر از طریق تعبیه هوش مصنوعی در دیوایس‌هاست. در واقع، بخشی از توان سخت‌افزاری دیوایس، مصروف انطباق آن با مهارت‌های کاربر می‌شود. تأثیر این فرآیند بر آموزش را می‌توان در هوش مصنوعی گوگل ملاحظه کرد. امروز، در اغلب موارد، پرسش از گوگل و بررسی پنج لینک نخست پیشنهادی گوگل، بیش از هر کلاس درسی به یادگیرنده، اطلاعات مؤثر می‌بخشد، چرا که گوگل رفته رفته با سوابق و مهارت‌های کاربر خاص خود آشنا شده است و پاسخ‌هایی برازنده مهارت‌های پایه او در اختیار می‌گذارد.

۶۹.    نکته بعد در زمینه تحول در آموزش، آن است که در بسیاری از موضوعات مبتلابه حکمرانی، اطلاعات می‌توانند به صورت عام ارتقاء یابند، و این امکان هست تا شمار وسیعی از مردم در سرتاسر جهان نسبت به یک موضوع، اطلاعات وسیع و در عین حال عمیق و تخصصی به دست آورند؛ «سخنرانی‌های تد» یک نمونه بسیار متداول شده از دریافت گسترده این نوع آموزش عمیق چندزبانه است.
۷۰.    موضوع تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز مطرح است. تا حال، موضوع تجزیه و تحلیل اطلاعات به نظام‌های تخصصی سپرده می‌شد. شتاب گسترده تحولات و دانش، نیمه‌عمر دانش را به نحوی تقلیل داده است که دیگر نظام‌های تخصصی نمی‌توانند همچون گذشته مرجعیت داشته باشند، و رفته رفته اعتبار آن‌ها از دست می‌رود. این روند از هم ‌اکنون آغاز شده است و در زمینه‌ای به اهمیت و حساسیت پزشکی، ربات‌های تشخیصی، از هم اکنون در مرحله عملیات قرار گرفته‌اند تا تشخیص‌های کلینیکی را دقیق و همه‌جانبه کنند. ادوات هوش مصنوعی که کورتانا یا سیِری نمونه‌های امروز آن هستند، طرف مشورت اشخاص قرار می‌گیرند، تا اطلاعات، تجزیه و تحیل خود را پیدا کنند.
۷۱.    مرتبط با این نکته، شکاف تاریخی بین عوام و نخبگان مطرح است که هر چه بیشتر کم‌اعتبار می‌گردد. در واقع، هر چه این فضای یادگیری مادام‌العمر و دائمی، موجب می‌شود تا شمار بسیاری از مردم توان اظهار نظر در حیطه‌های مختلف را در خود ببینند، و این روند فعلی در زوال «گروه‌های مرجع» را قطعیت می‌بخشد. این امر منجر به ضعف اعتماد و سرمایه اجتماعی می‌شود.
۷۲.    در نسبت با موضوع آموزش فراگیر، مادام‌العمر و سهل‌الوصول، هر چند «ابتکار/خلاقیت» به جای «کار/شغل»، پیشران دنیای آینده خواهد بود، اما دولت‌ها به عنوان نماینده اراده عمومی وقتی موفق‌تر می‌شوند که بتوانند این «ابتکار»ها را به «جریان اجتماعی ابتکار» بدل کنند. مکتب نهادی اتریش معرکه‌ای از این فوت و فن‌های ترویج اجتماعی ابتکارات ذیل عنوان «آنتروپورنرشیپ» است، که می‌تواند مسیرهای تازه‌ای فراروی مدیریت اجرایی و حکمرانی بگشاید.
۷۳.    یکی از نکات مهم در زمینه ایجاد «جریان اجتماعی ابتکار» آن است که «تن‌آسانی»، ضد تعامل فعال و مؤثر جامعه با محیط است. فراتر از تأمین اجتماعی پایه، دریافت هر نوع امتیاز اجتماعی باید منوط به ابتکار و خلاقیت باشد. البته این ابتکارت و خلاقیت‌ها صرفاً در ابداع و خلق تکنولوژی نیست، بلکه از آن مهم‌تر، خلاقیت در زمینه هنر و ادبیات و تاریخ و علوم انسانی است، که زمینه و جهان‌بینی لازم را برای تکنولوژی فراهم می‌آورد.
۷۴.    در نهایت، سیاست‌گذاری دولتی در زمینه ابتکار و خلاقیت و دانش و ... معطوف به حساس‌سازی بلندمدت ما به مسؤولیت‌ها اخلاقی‌مان خواهد بود. این حساس‌سازی مواهب کوتاه‌مدت بسیار دارد، ولی نقطه با اهمیت آن است که می‌تواند استمرار مساعی اخلاقی را در زیست شبکه‌ای برای بلندمدت تضمین کند.
۷۵.    زیست شبکه‌ای در حال حاضر، و به طور قطع در آینده، با عنوان «پساکمیابی» قابل توصیف است. حضور گسترده ماشین‌ها، بازدهی تولید را بسیار بالا می‌برد. از این قرار اولویت‌های دیگری غیر از سود و منفعت انگیزه‌های فعل اخلاقی را خواهد ساخت. هر چه پیش می‌رویم، علی الاصول، انگیزه‌های سودگرا، بیش از پیش به حاشیه می‌رود، و خودتحقق‌بخشی جای آن را می‌گیرد. فلسفه اخلاق سودگرا بیش از پیش به حاشیه رانده می‌شود. کاوش عمیق‌تر در این موضوع را می‌توان در دیدگاه‌های آبراهام مزلو و کارل راجرز جستجو کرد.
۷۶.    باید از دموکراسی کثرت‌گرا نیز حذر کرد. دموکراسی کثرت‌گرا، متعلق به زمانه ضدفرهنگ و شناخت‌ناگروی بود. اصل تئوری محاسبات که پایه و مایه اصلی هوش مصنوعی و زیست شبکه‌ای را می‌سازد، با شناخت‌ناگروی سازگار نیست و بر نظم‌های بنیادین سازنده جهان اصرار دارد؛ این نظم‌های بنیادین، شامل ژرف‌ساخت‌های زبانی نیز  می‌شوند، و از این قرار است که نوام چامسکی و فیلسوفان تحلیل زبانی در امریکا، همچون جان سرل، پل گرایس، و دانلد دیویدسن، به اتکاء این ژرف‌ساخت‌ها، از امکان گفتگو در مقابل جریان چرخش زبان‌شناختی دفاع کردند. ماجرا از این قرار است: پایه‌های فلسفی دموکراسی پلورالیستی ویران شده است، و این سطح از خشونت سیاسی در جوامع هم بیش از هزینه‌های سنگین‌اش موجد رقابت مؤثر می‌شود.
۷۷.    در سایر حیطه‌های سیاست متعارف نیز دگرگونی قابل ملاحظه‌ای رخ داده است. مثلاً حجم دولت کاسته می‌شود و در عین حال سطح تکفل دولت می‌تواند بالا برود. این تصادم ناسازوار بین تز دولت رفاه از یک سوی، و نولیبرالیسم، با کمک حضور ماشین‌ها حل می‌شود. تا پیش از این، دولت رفاه به واسطه بزرگی و غیرقابل نظارت بودن، منشأ فساد و ناکارآمدی بود. حالا، دولت با کمک گرفتن از ماشین‌های نظارتی و اجرایی، واقعاً به «پلاک ۱۰» قابل تقلیل خواهد شد. این دولت کوچک را در سریال پرمخاطب «The Last Enemy/۲۰۰۸» می‌توان مشاهده کرد. نخست‌وزیر در میان مردم شناخته نمی‌شود، و برخی جلسات دولت در یک کافه قابل برگزاری است؛ جلساتی که بین نخست‌وزیر، یک وزیر، مدیر دفتر، و یک مأمور امنیتی برگزار می‌شود.
۷۸.    تغییر مهم دیگر، به جایگاه محوری نیروهای امنیتی مربوط می‌شود. نیروهای مسلح که در جریان دو جنگ جهانی گذشته نقش محوری در ثروت ملت‌ها بازی می‌کردند، و مهم‌ترین داشته هر ملت محسوب می‌شدند، اهمیت خود را از دست داده‌اند و جای خود را به نیروهای مداخله کننده امنیتی داده‌اند. در واقع، نیروهای مسلح که با ظرافت‌های امنیتی به اهداف خود ضربه می‌زنند به مراتب از نیروهای نظامی عظیم مؤثرتر واقع می‌شوند. مبنای چنین تحلیلی همان است که پیش‌تر در زمینه اولریش بک متعرض شدیم.
۷۹.    به‌وضوح باید قواعد «محرمانه بودن اطلاعات» و «شیوه طبقه‌بندی اطلاعات» جابجا شوند. این، مبهم‌ترین نقطه در زمینه آینده حکمرانی است. برای مدت‌های مدید، این قواعد، ثابت و معلوم بود، ولی در شرایط جدید و با تغییر موقعیت دولت‌ها و مرزهای ملی این موضوع نیاز به رسیدگی جدید خواهد داشت.
۸۰.    مرتبط با این موضوع،  پروسه قضائی، باید به‌گونه‌ای بازطراحی شود که اطلاعات انضباطی ناشی از تجسس، به دقیق‌ترین وجه، و با توجه به تعهدات شفاف شهروندان صورت گیرد. این رویه‌ها باید به طور درازمدت، اساسی، با تأمل کافی طراحی و اجرا شوند و بازسنجی آن‌ها با احتیاط و ملاحظه جمیع جوانب صورت گیرد. هر چه دقت و دوراندیشی در طراحی رویه‌های قضایی و انضباطی بیشتر باشد، کارآیی حکم قضایی نیز متناسب‌تر خواهد بود.
ان شاء ا... ادامه دارد...
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 04 خرداد 1398 ساعت 22:39

۱۰۱ سرفصل ”حکمرانی شبکه‌ای“-بخش پنجم

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


۴۹.    از یک جهت می‌توان این روزگار را «پایان فراموشی» نام گذاشت. وقتی هزاران رکورد اطلاعات در یک واحد فیزیکی بسیار محدود قابل ذخیره‌سازی است، دلیلی برای پاک کردن هیچ اطلاعاتی وجود ندارد. در سطح گفتگوهای دوجانبه، همان‌طور که قبلاً گفتیم، منجر به استمرار بحث‌ها و مفیدتر شدن بحث‌ها در مقیاس اجتماعی می‌شود.

۵۰.    «پایان فراموشی»، در سطح مدیریت کلان اجتماع می‌تواند منجر به «ضبط بی‌پایان حافظه‌ها» گردد. از این قرار، افراد و گروه‌ها و سازمان‌ها می‌توانند به طور قیاس‌ناپذیری، کارآمدتر از امروز عمل کنند و «پیشینه استثناء‌ها را به قواعد جدید تبدیل کنند»؛ از این قرار به نظر می‌رسد که می‌توان حکم کرد که دغدغه عمده وبری در مورد بوروکراسی‌ها، می‌تواند رفع شده تلقی گردد. در واقع، تصلب و جمود در بوروکراسی‌ها می‌تواند جای خود را به «انعطاف سنجیده» دهد.

۵۱.    «ضبط بی‌پایان حافظه‌ها»، به آن معناست که «مبارزه با فساد» هم می‌تواند تسهیل شود؛ چرا که «مبارزه با فساد» مصادف با «شفافیت» و «روشن بودن همه حافظه‌ها» است. مرتبط با این مبحث، موضوع تصادم «شفافیت» با «فضای تهدید» مطرح است. امروز، یکی از تبیین کننده‌های عدم شفافیت و به تبع، «فساد»، «فضای تهدید» در مقیاس جهانی است که سطحی از عدم شفافیت را برای هر دولتی که بخواهد مستقل از امریکا به حکمرانی ملی بپردازد، الزام کرده است. در نتیجه، «شفافیت» ناگزیر، می‌تواند به گسترش فضای تهدید هم کمک برساند.
۵۲.    یکی از سویه‌های تاریک احتمالی در آینده، احتمال کنترل هوش‌هاست، اعم از هوش‌های طبیعی یا هوش‌های مصنوعی. یک جنبه این سویه نگران کننده، این امکان است که شاید کلان‌موضوع «اجتماع‌پذیری/Socialization»، به «مهندسی هوش‌ها» تقلیل یابد. می‌دانیم که اصلی‌ترین کارکرد نهادهای اجتماعی اعم از خانواده، نظام تعلیم و تربیت، دین، و رسانه‌ها، «اجتماع‌پذیری» به معنای انتقال ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی به نسل آینده است. تا حال، بخش مهمی از این کارکردها را رسانه‌ها به عنوان قراولان «زیست شبکه‌ای» از خانواده و نظام آموزش و پرورش و همچنین دین گرفته‌اند.
۵۳.    آشکارا، طلیعه‌هایی از مهندسی هوش‌ها را در عملکرد رسانه‌ها، می‌بینیم. ولی آنچه امروز متخصصان علوم اعصاب از آن سخن می‌گویند، و تا اندازه زیادی نیز عملیاتی کرده‌اند، موضوع مهندسی دقیق هوش‌ها بدون وساطت آگاهی است. این، از جمله نقاطی است که باید کدهای اخلاقی سخت‌گیرانه‌ای در آن مداخله کنند و مطلقاً انعطافی در این موضوع نباشد. این کدهای اخلاقی باید جهان‌شمول باشند و با سختگیری توسط نهادهای ملی و بین‌المللی اعمال شوند. یک پیشنهاد این است که یک کنوانسیون بین‌المللی در این زمینه هماهنگ کننده تلاش‌های مشترک گردد.
۵۴.    یک سویه تاریک احتمالی دیگر می‌تواند این باشد که مرز روابط صمیمی از روابط دیگر محو شود. سیستم پاسخ خودکار بسیار پیشرفته که در «گوگل اسیستنت»، ارائه شده است، تمایز میان یک پاسخ‌گوی تلفنی صمیمی انسانی از ماشین را محو کرده است؛ طوری که گوگل قول داده تا «گوگل اسیستنت» را طوری بازطراحی کند که در ابتدای ارتباط بر این که ماشین است تصریح کند، چرا که در تست‌های فعلی، مخاطبان متوجه ماشینی بودن ارتباط نمی‌شوند. همین وضعیت در مورد سیستم‌های پاسخ خودکار ایمیل بسیار پیشرفته شده است. به این ترتیب، همواره یک رابطه صمیمی، این تهدید را در خود دارد که ماشینی باشد یا به نحو مورد انتظار صمیمی نباشد، که برای این سنخ از دشواری در روابط صمیمی نیاز به تأمل ویژه هست.
۵۵.    مرتبط با موضوع تجزیه و تحلیل اطلاعات، موضوع فیلتر کردن «اطلاعات نادرست» یا «اطلاعات زاید» هم مطرح است. تا حال، نگران آن بودیم که افراد در اثر «زیاده‌باری اطلاعات» به کانال‌های تقلیل اطلاعات پناه ببرند، و این کانال‌ها رفته رفته به دست‌کاری افرادی که به آن‌ها اعتماد کرده‌اند بپردازند. آینده این نگرانی، تحت تأثیر روندهای مغایری قرار دارد. در سویی «تکنولوژی هوشمند و بالای اطلاعات» در سطح وسیعی توزیع شده و می‌شود، و می‌تواند ضمن انطباق با نیازهای کاربران، اطلاعات مورد نیاز آن‌ها را تحت کنترل و تعریف خودشان، با دقت بالایی فیلتر و شخصی‌سازی کنند؛ اصطلاحاً، قدرت متکی بر اطلاعات توزیع شده است. اما در سوی دیگر، هیچ‌گاه به نظر نمی‌رسد که تسلط قدرت‌های متمرکز سیاسی بر منابع اصلی از دست برود، و علی الاصول، قدرت‌ها برای تثبیت موقعیت خود در دنیای آینده فکری برای بازتولید سلطه خود خواهند داشت.
۵۶.    تا آن‌جا که به حکمرانی مربوط می‌شود، موضوع عمومیت یافتن «اطلاعات خصوصی» و محو «حوزه خصوصی»، همواره یک دغدغه مهم بوده است. از امپراطوری روم و ظهور «حوزه عمومی/Public Sphere» در مقابل حوزه دولتی برای تضمین حوزه خصوصی، موضوع حفظ «حوزه خصوصی» یکی از دغدغه‌های محوری دانش سیاسی بوده است. حالا، با وجود نظارت فراگیر ماشینی، دیگر حوزه خصوصی بی‌معنا شده است. پرسش این است که آیا با این ترتیب، نوعی از رجعت به سمت استبداد مطرح خواهد بود؟
۵۷.    به لحاظ نظری، وجود «حوزه خصوصی» تضمینی برای امکان «مقاومت» است. محو «حوزه خصوصی» به معنای پایان نبردهای طبقاتی و محو انقلاب‌ها نیز هست. هیچ امکانی برای سازمان دادن یک نیروی قابل ملاحظه برای مبارزه، به دور از چشم حکمرانان وجود ندارد، و به طور قطع در آینده نیز وجود نخواهد داشت. ابرفیلم «ماتریکس» در این زمینه کاملاً گویاست؛ آرشیتکت ماتریکس، در نابود کردن هر نوع مقاومت، کاملاً ورزیده شده است، و این توان را دارد که به تک تک دهلیزها نظارت داشته باشد. از این قرار، آن‌طور که فیلم‌های علمی-تخیلی مانند «ماتریکس» و حتی فیلم‌های سبک رئال سیاسی مانند «خانه پوشالی» تصویر می‌کنند، برجسته‌ترین سبک مقاومت در دنیای امروز  و پیش رو، «سبک هکر بودن» است.
۵۸.    وقتی «سبک هکر بودن»، به عنوان سبک مقاوم مطرح شود، مآلاً شکل غالب و جدیدی از انحراف و مسأله اجتماعی را نیز موجب می‌شود. در حال حاضر هکرها وجود دارند، ولی نه به عنوان یک سکتور اجتماعی. حتی تمایزی میان «هکرهای کلاه سفید» و «هکرهای بد» هم پدید آمده است؛ ولی هنوز سر و شکل اجتماعی و گسترده پیدا نکرده‌اند.
۵۹.    روشن است که «سبک زندگی هکر بودن»، یکسره منفی نیست؛ و شاید شاخص‌ترین سبک آزاد بودن در دنیای پیش رو باشد، در عین حال، ما تجربه تاریخی و فرهنگی زیادی برای مواجهه با آن به عنوان یک سنخ از انحراف اجتماعی داریم.
۶۰.    مسأله محوری در «جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی»، عبارت از «حفظ انسجام کافی» است؛ انسجامی که زندگی اجتماعی را بی‌اثر نکند. «زیست شبکه‌ای» عمیقاً به آزادی مقاومت احتیاج دارد، بسی بیش از زیست اجتماعی پیشین، در عین حال، کما کان، «حفظ انسجام کافی» نیز مسأله اخلاقی و حرفه‌ای مهمی برای تحلیل‌گران زیست شبکه‌ای خواهد بود. برای پیشبرد زیست شبکه‌ای که همچنان متضمن ارزش‌های اخلاقی باشد، نیاز به نظم و انسجام حداقلی برای پیشبرد اقدامات ثمربخش است.
۶۱.    تجربه تاریخی ما می‌گوید، برای «حفظ انسجام کافی» نیاز به ایده‌ای در مورد «قانون» و «حقوق» هست؛ منتها اطمینان داریم که اجرای «قانون» نیاز به استحکام بیشتری دارد. از دهه ۱۹۷۰، متداول شده است که اجرای قوانین برای سطحی از انعطاف، با سهل‌گیری همراه شود تا منجر به سرکشی‌های گسترده ضدفرهنگ نشود. ولی، در شرایط یک پیچ تاریخی تند و تیز، که کوچک‌ترین خطا در آن می‌تواند به خروج از مسیر منتهی شود (خروجی که ماشین‌های هوشمند را به طرز مهارناپذیری از خطوط اخلاقی خارج سازد)، ما نیاز به نظم حقوقی مستحکمی داریم.
۶۲.    این که چطور از شرایط پرانعطاف پس از جنبش‌های ضدفرهنگ ۱۹۷۰ که هنوز هم عوارض ولنگاری آن در سیاست پابرجاست حذر کنیم، مهم‌ترین دغدغه سیاستمداران امروز است و این دغدغه، خود را در رویارویی‌های خشونت‌باری که در فرانسه میان جلیقه‌زردها و حکومت جریان دارد، نشان می‌دهد. فشار انتظارات عمومی، برای بهره‌مندی از حقوق بیشتر و سپردن تعهدات کمتر، نظام برنامه‌ریزی حکمرانی را به افلیج کشانده. این، فشاری است که از دهه ۱۹۷۰ تا کنون، دائماً رو به تزاید بوده است، و همه چیز را به سمت «وضعیت نامتمدن بودن» هر چه بیشتر سوق داده است.
۶۳.    روش‌های حزبی که تا کنون برای ایجاد نظم‌های داوطلبانه مورد بهره‌برداری بودند، دیگر جواب‌گو نیستند، چرا که توافق‌های بلندمدت، ممتنع و دشوار شده‌اند. ما به جای تعهدات و فعالیت‌های حزبی با «جنبش‌های اجتماعی جدید» که بیشتر حالت «پروتست و اعتراض» دارند مواجه هستیم. افراد، بیشتر نسبت به وضع و حال خود معترض می‌شوند و کم‌تر تمایل دارند موضع مثبت و توأم با ارائه راه‌حل داشته باشند. این، وضع را برای حکمرانان دشوارتر هم می‌کند و فن و حرفه سیاسی را به پراسترس‌ترین حرفه جهان تبدیل می‌کند. «منازعات یا ناسازگاری‌های به لحاظ تاریخی بی‌نظیر» وجه اصلی این پروتست‌ها را می‌سازد. امروز، در کشور خود ما، وجهه اصلی اصلاح‌طلبان در همین سنخ از پروتست‌ها نمودار می‌شود و از این بابت، جنبش سبز یک نقطه عطف به شمار می‌رود؛ جنبشی که عمیقاً غیرمنطقی بود، و همچنان کسانی هستند که به حیات غیرمنطقی آن دل بسته‌اند.
۶۴.    «قانون و حقوق اساسی»، یکی دیگر از روش‌های «حفظ انسجام کافی» بوده است. ضمن تأکید بر این که «قانون و حقوق اساسی»، همچنان لازم و مؤثر است، باید تأکید کرد که حقوق اساسی باید واقعاً در «اصول» ریشه داشته باشند تا اطمینانی از «آینده و معاد» به دست بیاید. حقوق اساسی در دنیای مدرن، متحمل انحرافی عمیق از اصول بوده است و ما را با جهان و طبیعت و ماشین‌ها درانداخته است. با تجربه لااقل چهار هزار ساله، می‌دانیم که ادیان ابراهیمی، ما را از آینده مطمئن می‌سازند، و پایه‌های مناسبی برای صلح پایدار فراهم می‌کنند. این، مهم‌ترین مبنای پیش رو برای دفاع از ضرورت حکمرانی دینی در زیست شبکه‌ای است.
۶۵.    علاوه بر «قانون و حقوق اساسی»، «سبک‌های پایه نهادی» یا همان «سنت‌ها» نیز، منبعی برای «حفظ انسجام کافی» هستند. ضمن آن‌که همان ملاحظه که در زمینه حقوق اساسی و پایبندی به «اصول» مطرح کردیم، در این زمینه نیز مطرح است، باید در نظر داشته باشیم که «سنت‌ها» محیط‌های زیست اجتماعی هستند که سطح فعلی تمدن، به کمک آن‌ها به دست آمده است، و به همان ترتیب که یکی از اولویت‌ها قطعی امروز و آینده، حفظ و احیای محیط زیست طبیعی است، این محیط زیست اجتماعی نیز باید قدر دانسته شود.
۶۶.    مباحث مذکور، می‌تواند رنگی از «محافظه‌کاری» را متبادر کند که دقیقاً خلاف اقتضائات دگرگونی‌های عظیم جاری است. باید تأکید کنیم که ابرام بر نظم و حقوق اساسی و سنت‌ها، به مثابه تأکید به اصول پایه برای حفظ استمرار و اطمینان در مسیر خلاقیت‌های ضروری آینده، و در عین حال، برای حفظ آزادی‌های فردی است تا سطح مناسبی از خلاقیت برای شکل‌دهی به آینده تضمین شود. «حفظ گفتمان چند جانبه» یکی از ضرورت‌های حکمرانی آینده است که به جای توزیع ثروت، خود را متکفل توزیع خلاقیت و فراغت می‌شمرد.
ان شاء ا... ادامه دارد...
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 04 خرداد 1398 ساعت 22:37

صفحه 71 از 849

a_a_