دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ قضیه: رویدادهای فرانسه که از اردیبهشتماه و روز جهانی کارگر تا کنون، به طور متناوب ادامه داشته است، هراسی در دل روشنفکری «فققققانکوفون» ما برانگیخته، و آنها «جنبش جلیقهزردها» را مشخصاً به «پوپولیسم» متهم میکنند، همانطور که پیش از این، جریان انقلابی موطن خویش را به «پوپولیسم» متهم میکردند. بخش عمدهای از تمرکز ادبیات و فعالیتهای روشنفکری در حال حاضر، صرف آن میشود تا انحصار فکر سیاسی را در درون خود نگاه دارد و سایر مردم را «عوام کالانعام» تلقی نماید. پیش از این، از دهه ۱۳۴۰، و در زمانهای که مرحوم دکتر علی شریعتی و جلال آل احمد رویاروی این روشنفکران سنپترزبورغی چپگرا ایستاده بودند، این نگاه سوءاستفادهچی سابقه داشته است؛ بعدها در جریان مجاهدین خلق نیز این استبداد ضدمردمی روشنفکرانه استمرار یافت؛ و امروز، روشنفکری اصلاحطلب نیز به چنین نقطهای رسیده است. روشنفکر اصلاحات، عملاً مشارکت مردم را در پیروی از خودش میخواهد، ولی، آنچه ما و انقلاب به آن احتیاج داریم، به قول امام خمینی (ره)، یک «حضور همیشه در صحنه» و مسؤولانه، توأم با امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری است. این، یک مشارکت با کیفیت خوب، مؤثر و کارآمد است، که نه تنها تجربه موفق خود را در سابقه طولانی ادیان ابراهیمی نشان داده است، بلکه در شرایط و عصر امروز نیز، بصیرت آیت الحق، امام خمینی رحمته علیه نیز این توفیق را تصدیق میکند.
▬ برهان: آنچه امروز در فرانسه میگذرد و به طور خستگیناپذیری از ماه مه تا کنون ادامه داشته، از این قرار است: رابطه میان اراده عمومی و مشارکت مدنی، مخدوش شده است و توان بالقوهٔ مردمسالاری به سبک غربی، به حداقل رسیده است. در عمل، جهان، بدون مشارکت مدنی مؤثر و توسط دیوانسالاران و تکنوکراتهای دولتی اداره میشود، که کمترین ارتباط را با خواست واقعی مردم دارند. به طور خلاصه، میتوان گفت که مقامات دولتی دموکراسیهای امروز، اغلب، تکنوکرات هستند، و در عمل، کاری به خواست مردم ندارند؛ آنها در واکنش به شکایتها و مطالبههای مردم، آشکارا میگویند که «ایام انتخابات گذشته است». مردم در مدل سنتی مشارکت سیاسی، روشنفکران و کارگزارانی را انتخاب میکنند تا امور را از جانب آنها پیش ببرند، و هر راهجویی مستقیم مردم به غیر این طریق، از جانب روشنفکران رنگبهرنگ ما که گرایش خویش را به استبداد مطلقاً پنهان نمیکنند، به «پوپولیسم» نامبردار میشود.
▬ شواهد برای اغلب دانشمندان مسلط روزگار ما مسجل نمودهاند که بیاعتمادی و تنش بین شهروندان و دم و دستگاه دولتی، یک پدیده مشترک است که هر روز تند و تیزتر میشود و تا آنجا پیش میرود که سر و شکل فرانسه را به یک کشور جهان سومی بدل میکند. این، بر میگردد به این که ساز و کارهای مشارکت و بیان مطالبات مردمی با شرایط جدیدی که توسط ماشینها رقم زده شده است، دیگر از ریلها و مسیرهای پیشین رتق و فتق نمیشود، و نیازمند به ابداعهای تازه هست. از جانب دیگر، مردم نیز تغییر کردهاند و دیگر عنوان عوام برای آنها چندان زیبنده نیست؛ هر یک در زمینهای نخبهای برازنده محسوب میشوند، و دیگر چندان زیر بار فخرفروشیهای روشنفکرمأب نمیرود. ساختارهای رسمی روشنفکری و نحو خاص دموکراسی که روشنفکری ما از آن تقلید میکند و به آن خو کرده است، الزامات تازه را تاب نمیآورد؛ اینها فهرست دشواریهای روشنفکری اصلاحطلب و کارگزار ما هستند: برنامههای ثابت، نتایج از پیش تعیین شده، بحثهای محدود و طرد مردم به نام عوام، تصمیمگیریهای سریع و استفاده بیش از حد از زبان فنی، فقدان تعهد واقعی در مورد جامعه و ارزشهای آن، و شناخت ناکافی از تنوع جامعه محلی.
مأخذ:قدس
هو العلیم