دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ قضیه: حل بسیاری از دشواریهای اجتماعی امروز، متوقف و منوط به حل مسأله جهانی عدالت است که هر روز غامضتر میشود. بدون بهبود معنادار در ابتکارات اجتماعی منجر به عدالت، جوامع سراسر جهان با مشکلات روز افزونی مواجه خواهند شد، و دستیابی به راهحلها برای رسیدگی به مسائل دیگر اجتماعی نیز دشوارتر خواهد شد. شرایط امروز، به دلیل ظهور و فائق آمدن فنّاوری دیجیتال، ماهیتاً پیچیده، مبهم، و مشحون از عدم قطعیت و تغییر دائمی است. این جو، چالشهای جدیدی را برای سیاستمداران و مدیران، در همه جا فراهم میکند. بیکاری گسترده در اثر عملکرد بالای ماشینهای دیجیتال، پیچیدگی در اقدامات کنشگران اجتماعی، پیشبینیناپذیری آینده، مسأله کنترل، ... همگی جنبههای بدیعی هستند که راهحلهای از پیش آماده ندارند. بدین ترتیب، امر سیاسی به خوبی تحقق نمییابد، انتظارات شهروندان پاسخ لازم را نمیگیرند. ایده اصلی این است که ما برای تحقق عدالت، نمیتوانیم صرفاً به عقل مرکزی نظام حکمرانی متکی باشیم، و پیوسته و در تمام حیطهها به ابداعهای خلاقانه احتیاج مبرم هست.
▬ تز اول: ایده پایه در مورد عدالت، همواره این بوده است که باید به تعادلی میان آزادی فردی و مسؤولیت اجتماعی دست یافت، و هر یک را بر سر جای خویش نشاند. اما این نقطه اعتدال، بهواقع، «طلایی» است، و به سادگی به دست نمیآید؛ از این قرار، به نظر افرادی مانند جان دیویی، استقرار موازین عدالت، جداً به آموزش شهروندان نیاز دارد؛ این، مآلاً بدان معنا است که استقرار عدالت، سترگتر از آن است که فقط دولت متکفل آن شود، بلکه تک تک افراد جامعه باید برای مراعات حد و مرزهای یکدیگر آموزش ببینند، البته دولت نیز باید نقش مهم خود را ایفا کند. در مقابل طراحی دیویی، عدالت به مثابه انصاف، فراست شهودی را فرا میخواند، و بر این اساس، مراعات دیگری را ایجاب میکند. ولی خود این شهود، چنان که تجربه رالز در جریان جنگ جهانی نشان میداد نیاز به صیقل خوردن دارد، پس نمیتوان به وضع نخستین یا طبیعی وجدان بسنده کرد، هر چند که «وجدان» در مراعات عدالت، اصل مهم و لازمی است، ولی بیگمان کافی نیست، و نیاز به آموزش و فرهیختگی دارد.
▬ تز دوم: دشواری طراحی آموزشی برای تحقق عدالت همواره این بود و هست که چنین آموزشی اصولاً زمانبر است، آن هم در موضوع پیچیده و غامضی همچون عدالت که مغز و جوهر اخلاق و حقوق است. جای انکار نیست که مفهوم و موازین عدالت، از جمله آموزشهای پایه اجتماعی هستند، ولی نسخه بالغ و بسنده آن، مضمون چند علم دانشگاهی است. از این قرار، به فرض محال که همه اعضای جامعه چنین دورههای آموزشی را برای مراعات حقوق یکدیگر بگذرانند، در سن و سالی آگاه میشوند که سنین شباب پر مخاطره را گذراندهاند و آسیبهای اصلی را به عدالت رساندهاند. از این قرار، موازین دین متکی بر ایمان مؤمنان، مسیر مناسبتری برای پایبند نگاه داشتن مردم به عدالت تشخیص داده شد. یکی از کارکردهای فرعی دین آن است که نوباوگان و جوانان را که هنوز حکمت اخلاقی کافی نیاموختهاند، به زیور اخلاق در میآورد و جامعه را از تعدی مصون میدارد.
▬ تز سوم: این دیدگاه دینی به عدالت، اغلب حاوی یک رابطه متقابل با جامعه از جنس «فضیلت ایثارگری» بوده است؛ در واقع ادیان توحیدی همواره یکی از منابع مهم بروز «فضیلت ایثارگری» بودهاند. تا آنجا که به مقصود ما در برقراری عدالت در این دنیای پیشبینیناپذیر مربوط میشود، تنظیمات اداری جامعه، مقررات حقوقی، آموزشهای اخلاقی، و صیقل یافتگی معنوی، همگی باید به یک نتیجه منجر شود: این که انسانها، «دیگران را بر خود مقدم شمارند» و بدین ترتیب، «قدری بیش از حد احتیاط» مراعات یکدیگر را بکنند. به این، «فضیلت ایثارگری» میگویند که در مغز و جوهر یکتای دین توحیدی، یعنی «فلسفه عشق» نمودار میشود: «فلسفه عشق»، یعنی «دیگران را بر خود مقدم شمردن».
▬ تز چهارم: مرور متون حکمی مشرقی ما را با جنبه افزونتری از عدالت نیز مواجه میکند که حتی از «فضیلت ایثارگری» فراتر است؛ این که انسان مسلح به «فلسفه عشق»، نه تنها دیگر انسانها را بر خود مقدم میشمرد، بلکه این حس را در مورد سایر مخلوقات خداوند نیز دارد. او مراعات طبیعت را بر خود لازم میداند، آن هم نه به این منظور که توازن طبیعت را برای استمرار بهرهکشی خود و نسلهای بعد حفظ کند؛ بلکه از این بیش، او به طبیعت به مثابه مخلوق خداوند «احترام» میگذارد. اینجا، مفهوم «احترام»، «مبادی آداب بودن» یا «قدرشناسی» اهمیت دارد. ما به فرهنگی نیاز داریم که برای «احترام» موضوعیت قائل شود. توسعه مدرن، به انگیزههای پیشرفت فردی بیش از هر چیز دیگر اهمیت میدهد، و نخستین قربانی این انگیزهها، «احترام»، «مبادی آداب بودن» و «قدرشناسی» است.
▬ جمعبندی: پس، کلید پیشبرد عدالت در شرایط ابر پیچیده امروز، در کنار «الزام نظام حکمرانی به مراعات قانون» و «تیز کردن ترازوی نظام حقوقی» و «اصرار بر آموزش موازین عدالت» و «صیقلیابی خلقیات فردی» و «ترویج فضیلت ایثارگری»، ترغیب تک تک مردم به «احترام» و «ادب» و «قدرشناسی» است.
مأخذ:قدس
هو العلیم