دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ «آقای احمد غلامی» سردبیر روزنامه شرق، در سرمقاله روز شنبه این مطبوعه، اصلاحطلبان را به «خندق» تشبیه کرده است! آن هم «خندق» سیاست و جامعه مدنی ایرانی؛ وقتی این دست مدعیات را از اصلاحطلبانی که هنوز هم پس از خیانتهای مکرر، حق به جانب مینمایند میخوانیم، ناخودآگاه غر و لندهایی زیر لب زمزمه میکنیم که گفتن و نوشتن ندارد. نه «آقا»؛ ما یادمان هست که مهاجرانی و کدیور و افشاری و سروش و گنجی و مزروعی اصلاحطلب بودند؛ و قبلاً «زینت» چه محافلی بودند و حالا کجا هستند؛ از چه دفاع میکردند و حالا از چه دفاع میکنند؛ بله ما یادمان هست.
▬ واقعاً چهرههای شاخص اصلاحطلبان، اکنون کجا هستند؟ انگلستان و امریکا و حتی اسرائیل. حتی اعضای نهضت آزادی هم میدانستند نباید به پناه این دشمنان تاریخی ملت رفت، و با آگاهی و هوشمندی ملی ما در مورد دشمنان علاجناپذیر دیروز و امروز ملت، این سؤال پیش میآید که اصلاحطلبانی که خود را «خندق» سیاست و جامعه مدنی ایرانی میشمرند، دقیقاً چه درکی از سیاست و جامعه مدنی ایرانی دارند؟ واقع آن است که اصلاحطلبان، همان چندصفتانی هستند که بارها نشان دادهاند که در پناه بردن به بریتانیا و امریکا و اسرائیل تردیدی به خود راه نمیدهند، و هر چه زینت در محافل خود داشتند، از مهاجرانی و کدیور و افشاری گرفته تا سروش و گنجی و مزروعی و امیرارجمند، از انگلستان و امریکا و حتی اسرائیل سر در آوردهاند. خب؛ این چه ایرادی در مرام اصلاحطلبان است که آنها را نه در جایگاه «خندق» دفاع از ملت، بلکه در مقام و مرام «خیانت»، اینچنین راسخ گردانیده است؟ آنها «خندق خیانت» هستند.
▬ آنچه تقدیر سیاسی اصلاحطلبان را به مخاطره افکنده است، نادیده انگاشتن تعارضات تاریخی این ملت، و ترسیم نادرست خاکریزهای منازعه است، همان طور که روشنفکری از مشروطه تا کنون، بارها با این اشتباه به دامن خصم مسلم ملت افتاده و حیثیت خویش را به باد داده است. شواهد نشان میدهند که همواره اصلاح طلبان خواسته و ناخواسته به سمتِ «تئوری رضایت از توطئه» گام بر داشتهاند؛ تئوریای که به منزله بازگشت به عقب و محافظه کاری است. برای پرهیز از جهاد و مرارت در راه وطن، لزوماً نباید تن به «تئوری رضایت از توطئه» داد و این طور اندیشید که برای جلوگیری از تعارض با دشمنان تاریخی، راهی جز عقب نشینی از شیوههای انقلابی و حتی شرافت انسانی وجود ندارد. در سالهای اخیر، اصلاح طلبان خواسته یا ناخواسته هراسانتر از حد معمول شدهاند. آنان نگراناند که امنیت جهانی در نظم نوین آمریکایی دستخوش ناآرامی شده و توشه چند ساله آنان به باد برود. ناگفته پیداست که با تن دادن به «تئوری رضایت از توطئه»، توأمان اشتباهات تاریخی روشنفکری را تکرار میکنند و از طرف دیگر، آینده سیاسی خود را به هر جناح سیاسی دیگری که پا به میدان بگذارد، واگذار خواهند کرد. شاید برای موضعگیری متعادلتر اصلاح طلبان در برابر وضعیت موجود، خواندن سرمقالهها و گزارشهای «کیهان» دهه ۱۳۶۰، درباره تاریخ بلندبالای خیانت روشنفکری به این کشور، خالی از فایده نباشد. آن روزها، اسلاف همین اصلاحطلبان راجع به روشنفکری و نسبت ایشان با مرام انقلابی مینوشتند و حالا خوب است که به آن نوشتهها نگاهی دوباره بیندازند.
▬ مع الأسف، اصلاحطلبان امروز، نه تنها نگران انقلاب و شرع و ملت نیستند، بلکه در صددند تا در حمایت از هر قسم آشوبگری پیشی بگیرند. آنان به طرز اغراق آمیزی به اعتراضات اقتصادی، ابعاد اغتشاش سیاسی و بزن در رویی میبخشند، و در نظر آنان تصورِ ایران به مثابه سوریه، سهل است، شاید امریکا از دوردست به فریاد برسد، و مرام پرتناقض و کمحیثیت ایشان را سر پا نگاه دارد. انقلابیها و اصولگرایان بر خلاف آنکه به رغم اصلاحطلبان بیشتر زیر بار سختیهای حفظ انقلاب رفتهاند، و قریب به اتفاق خانوادههای ایثارگر انقلاب را در اردوگاه خویش دارند، تن به «تئوری رضایت از توطئه» نمیدهند، اما اصلاحطلبان بر آناند تا با مغشوش نمودن اعتراضات، وجه اقتصادی و معیشتی آن را نادیده بگیرند تا سدِ راه مردم حاشیهای و خارج از مرکز شوند که منافع معیشتی برحق خود را از دولت یازدهم و دوازدهم که زیر پر و بال اصلاحطلبان و کارگزاران است، از طریق مشروع پیگیری میکنند. اصلاحطلبان در جریان ارتباط کمفروغ خود با مردم سراسر کشور که نهایتاً منجر به سخنرانیهای سخیف در جریان مبارزات ریاست جمهوری شد، و طی آن حریف را به اتهامات ناجوانمردانه نواختند و از روشهای ناجور در تعرفهرسانی یک پیروزی ناپلئونی را بیرون کشیدند، تاوان جای خالی چیزی را میدهند که سالیانی برای احیای آن شعارهای بیمحتوا دادند: «حقوق مردم»؛ آنها هیچ وقت، ملت ایران را «بشر» حساب نکردند، غیر از نیروهای متوسط شهری که آماج پیامهای روشنفکری بودند، و حالا در فهم سخن و کلام آنان ناتوان شدهاند، پس چگونه میتوانند خود را «خندق» این مردم بدانند؟ اصلاحطلبان، از ابتدا با جامعه مدنی واقعی و بومی در این کشور مخالف بودهاند و حقوق بشر را در شکل جهانی و اغواگر آن، و به هدف تبدیل ملت به دنباله و دیگری «آنها» میخواستند، و در هر فرصتی تلاش کردهاند تا نیروهای جهادگر وطنی را از سر راه بردارند. این اصلاحطلبان از همان ابتدا مایل بودهاند تا عریان و بدون واسطه، بدنه ملت را به عنوان «لبوفروش» و «عوام» کنار بزنند، و منافع روشنفکری بیعلقه و علاقه به میهن را پیش ببرند و در نتیجه نشان «شوالیه» دریافت کنند. پس، اگر اصلاحطلبان با اپوزیسیون خارجی و بریتانیا و امریکا و اسرائیل در مورد «تئوری رضایت از توطئه» هم داستان هستند، و همگی یکجا، بر قاب بی بی سی ظاهر میشوند، جای شگفتی ندارد. این که آقای احمد غلامی سردبیر روزنامه شرق، اصلاحطلبان را به «خندق» دفاع از سیاست و جامعه مدنی ایرانی ملقب ساخته است، یکسره بیربط و ناشی از ایمان باطل او به فراموشکاری ماست؛ نه «آقا»؛ ما یادمان هست که مهاجرانی و کدیور و افشاری و سروش و گنجی و مزروعی و امیرارجمند کجا بودند و حالا کجا هستند.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم