یلتسینیزاسیون

چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀█▄ مطلب اول:
▬    یکی از مهارت‌های مهم یک رهبر سیاسی کامل، توانمندی او در «ادبیات» و خلق مفاهیمی است که بتوانند «پروژه‌های ناتمام» اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را سمت و سو بدهند، و طراحی تعبیر مهم «آتش به اختیار فرهنگی» یک خلاقیت فرهنگی قابل ملاحظه بود. زمانی آیت ا... سید علی حسینی خامنه‌ای فرموده بودند که: «بنده بیشترِ سنگینی بارم این است که نگاه کنم ببینم کجا شعله‌ی جهاد در حال فروکش کردن است و به کمک پروردگار نگذارم»، و در ادامه: «جهاد هم فقط به معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هر گونه تلاش در مقابله با دشمن، می‌تواند جهاد تلقّی شود. البته بعضی ممکن است کاری انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یک وقت در میدان جنگِ مسلحانه است که جهاد رزمی نام دارد؛ یک وقت در میدان سیاست است که جهاد سیاسی نامیده می‌شود؛ یک وقت هم در میدان مسائل فرهنگی است که به جهاد فرهنگی تعبیر می‌شود و یک وقت در میدان سازندگی است که به آن جهاد سازندگی اطلاق می‌گردد» (۲۰/۳/۱۳۷۵، بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله ص).
▬    پس، دو نکته هست؛ تکلیف اصلی رهبر سیاسی مسلمان در زنده نگاه داشتن شعله‌های جهاد در جای جای جامعه است، و نکته دوم این که جهاد، اقسامی دارد، و منحصر به جهاد نظامی نیست، و حتی آن طور که از سنت اسلامی «کتاب، ترازو، و آهن» بر می‌آید، «جهاد فرهنگی» مقدم بر «جهاد دادگستری» و سپس و در نهایت مقدم بر «جهاد نظامی» است. «جهاد فرهنگی» ۹۰ درصد تکلیف مسلمان است، «جهاد دادگستری» ۸ درصد، و در نهایت، «جهاد نظامی» ۲ درصد تکلیف. اصل تکلیف، «جهاد فرهنگی» است. این برداشت اصولی، وجه تمایز اصلی بنیادگرایی شیعی از سلفی‌گری انحرافی وهابی است.
▬    پس، برداشت من از مفهوم «آتش به اختیار فرهنگی»، در راستای خط اصولی حفظ خط «جهاد» این است که رهبر معظم انقلاب، مشغول فعال‌سازی کار فرهنگی در میان دانشجویان و طلاب به عنوان سربازان خط مقدم جبهه فرهنگی و فعال‌گرایی اجتماعی است. ایشان آن‌ها را مجدداً و با بیانی تازه به انقلابی بودن فراخوانده‌اند. فرض می‌کنیم، و فقط فرض می‌کنیم، و منحصراً فرض می‌کنیم که این فراخوان، در این مقطع تاریخی یک وجه بارز داشته باشد ...

▀█▄ مطلب دوم:
▬    آنچه از این پس می‌آید، فقط و فقط و منحصراً یک سناریوی فرضی است. به هر حال مجاهدان راه حق، باید خود را برای هر شرایطی آماده نگه دارند، و مقدمه لازم برای آمادگی، آگاهی است، و این آگاهی نمی‌تواند در وسط معرکه ایجاد شود، بلکه باید پیشاپیش و قبل از وقوع حادثه و معرکه، سناریوهایی در ذهن مجاهدان باشد، تا در وقت تصمیم، به چه کنم چه کنم گرفتار نشوند. پس، مجدداً تأکید می‌کنم که آن چه از این پس می‌آید، «فقط و فقط و منحصراً» یک سناریوی فرضی است.
▬    برای مدت‌ها، پرسش تحلیل‌گران سیاسی در قبال دولت یازدهم این بوده است که چرا این دولت با این میزان از تجربیات، تا این اندازه ضعیف و نحیف عمل می‌کند؟ آیا واقعاً وزیر صنعت و معدن و تجارت ایران با این سوابق مثال‌زدنی، نمی‌دانست که امتیاز تجاری ایران به ترکیه، یک بی‌کفایتی محض در تنظیم روابط تجاری کشور است، و ترکیه را به چین دومی برای این کشور بدل می‌کند، تا حدی که خودش هم بعد از انعقاد امتیاز به ضعف‌های آن اذعان کرد؟ آیا حرکات عجیب و غریب رئیس کل بانک مرکزی که عملاً شانه دولت را از سامان‌دهی مؤسسات اعتباری که دستگاه متبوع خودش برای آن‌ها مجوز صادر کرده است را خالی کرد، باید ناشی از کارنابلد بودن او برآورد و قلمداد کرد و آیا او نمی‌داند که این اظهار نظر او اگر به طور شایسته توسط سپرده‌گذاران جدی گرفته شود، موجب یک بحران عظیم در اقتصاد ایران خواهد شد؟ آیا ناشی‌گری در توزیع سبد کالا برازنده یک سیاستمدار امنیتی عالی‌رتبه مانند وزیر کار و امور اجتماعی است؟ آیا رسوایی انصراف از یارانه‌ها و آن تهدیدها در صحن مجلس، برازنده وزیر امور اقتصادی و دارایی که استاد عالی‌رتبه گروه اقتصاد دانشگاه تهران است، بود؟ آیا بی‌کفایتی‌های وزارت مسکن و شهرسازی در سامان‌دهی اوضاع مسکن به طور کلی و مسکن مهر به طور خاص را می‌توان فقط یک لج و لج‌بازی ساده با دولت پیشین، از سوی رئیس ستاد انتخاباتی موسوی قلمداد کرد؟
▬    برای مدت‌ها این نحو سوء تدبیرهای شگفت‌آور، حاصل از پیری و فرتوتی و کاهش سرعت انتقال و تقلیل هوشمندی مدیران کهن‌سال و با سابقه دولتی به حساب می‌آمد. ولی «بیایید فرض کنیم، و فقط فرض کنیم، و منحصراً فرض کنیم» که آن طور که معقول است و انتظار می‌رود، این اقدامات سنجیده باشند و واقعاً این مدیران با سابقه، فهمیده و دانسته درگیر این سطح از ناکارآمدی شده‌اند. «بیایید فرض کنیم، و فقط فرض کنیم، و منحصراً فرض کنیم» که اگر بدانند که چه می‌کنند که منطقاً چنین مدیرانی با این سوابق باید بدانند که چه می‌کنند، این تصمیم سازی‌ها که فقط وجه ویرانگر دارند، شبیه کدام رویداد تاریخی است؟ مدیران کاردانی که از کاردانی خود برای ایجاد انسداد در سیاست کشور بهره می‌برند، تا خشم مردم را برانگیزند، و از لشکر ناراضیان برای اهداف دیگری استفاده کنند؛ این، شبیه کدام رویداد تاریخی است؟ در حالت معمولی، سیاستمداران از افزونی نارضایتی مردم استقبال نخواهند کرد، ولی اگر شرایطی مانند وضعیت کلاسیک دوران صدارت بوریس یلتسین بر جمهوری روسیه در چهارچوب اتحاد جمهوری‌های سوسیالیستی شوروی پدید آید چه؟ «بیایید فرض کنیم، و فقط فرض کنیم، و منحصراً فرض کنیم».
▬    صدارت دولت یازدهم، حجم قابل ملاحظه و مخربی از نارضایتی را در شهرستان‌ها پدید آورد که نمونه آن را در ماجرای معدن زمستان یورت آزادشهر دیدیم، ولی مدیریت نابغه اجرایی کشور، دکتر محمد باقر قالیباف در شهرداری تهران، اوضاع را به زیان این سناریوی «فقط و فقط و منحصراً فرضی» یلتسینیزاسیون متوقف کرد. پنج سال از شروع تحریم‌های فلج کننده می‌گذرد و مردم تهران، «هنوز» احساس نکرده‌اند که در یک شهر تحریم‌زده زندگی می‌کنند، و حالا، در اثر موج احساسی و هراسی که در تهران به واسطه رقابت‌های غیرمنصفانه انتخابات ریاست جمهوری برانگیخته شد، شورای شهر به موازات انتخابات ریاست جمهوری، یکسره در اختیار آن‌ها قرار گرفته است. اگر سناریوی «فقط و فقط و منحصراً فرضی» یلتسینیزاسیون درست باشد، پیش‌بینی می‌شود که یک چهره ناکارآمد به شهرداری تهران گمارده شود؛ چنان که شنیده شده است که یکی از معاونت‌های وزارت مسکن و شهرسازی به اریکه شهرداری تهران خواهد رسید، با این که کلیت این وزارتخانه طی چهار سال اخیر، ابداً عملکرد قابل دفاعی در زمینه مسکن و شهرسازی نداشته است. انتظار معقول آن است که آن‌ها پس از این همه انتقادهای غیر منصفانه، طوری شهر تهران را اداره کنند که ثابت شود مدیران قابل‌تری در مقایسه با دکتر محمد باقر قالیباف هستند، ولی با کمال تعجب، و همان طور که در عملکرد دولت یازدهم هم مشهود بود، آن‌ها اصلاً نخواهند کوشید که مدیریت بهتری را به نمایش بگذارند. آن‌ها به جای اداره شهر تهران، آن را تخریب خواهند کرد، تا دامنه نارضایتی شهرستان‌ها را به تهران هم بکشانند. با این شرایط، به یاد چهار سال دوم صدارت محمد خاتمی هم می‌افتیم که نارضایتی‌های عمومی، مسبب جنبش‌های دانشجویی و کارگری و معلمان شد، ولی به جای آن که آماج این جنبش‌ها به سمت دولت ناکارآمد قرار گیرد، اصل نظام هدف قرار می‌گرفت. حالا، آن‌ها چهار سال فرصت دارند تا تهران را مانند کشور به نقطه جوش برسانند، و شرایط را طوری پیچیده کنند که مردم ندانند از کجا می‌خورند. بر مبنای سناریوی «فقط و فقط و منحصراً فرضی» یلتسینیزاسیون، شرایطی که در معدن زمستان یورت آزادشهر پس از چهار سال اداره بد کشور دیدیم، قرار است در تهران هم شاهد باشیم.

▀█▄ مطلب آخر:
▬    البته این‌ها «فقط و فقط و منحصراً» فرض بودند، ولی اگر طراحی سناریوهای عمل سیاسی را یک مقدمه لازم اقدام مناسب و بموقع بدانیم، آن گاه، طرح تز «آتش به اختیار فرهنگی» را باید یک اقدام بموقع و معنادار بشماریم. اگر آن‌ها قصد این را داشته باشند که همان طور که قبلاً شکاف‌های اجتماعی دانشجویان و کارگران و معلمان را علیه اصل نظام شوراندند، این بار نیز چنین کنند، آن گاه باید پیش‌دستی کرد و جوانان انقلابی را بر تارک مطالبات اجتماعی قرار داد. اگر دولت بر مبنای سناریوی «فقط و فقط و منحصراً فرضی» یلتسینیزاسیون می‌خواهد معدنچیان و کشاورزان و صنعتگران و پیشه‌وران و سوداگران و سپرده‌گذاران و شهروندان و ... را از فرط ناکارآمدی خشمگین سازد و به اصطلاح تحلیل‌گران اجتماع اصلاح‌طلب، وارد مرحله جنبشی نماید، و سپس خودش جاخالی دهد و اصل نظام و آرمان‌های انقلاب را مقصر ناکارآمدی‌ها نشان دهد، محافظه‌کاری نیروهای انقلابی و عدم حضور آن‌ها در جایگاه مطالبه‌گری، آبی به آسیاب این سناریو«فقط و فقط و منحصراً» فرضی خواهد بود.
▬    البته شرایط امروز کشور و منطقه، در مقایسه با دولت دوم اصلاحات، دگرگون است، و آن‌ها به سادگی نمی‌توانند کشور را به ناپایداری بکشانند، ولی دو حیطه حساس پدید آمده است که نباید از آن‌ها غافل ماند؛ متناسب با ظهور جامعه شبکه‌ای، این دو حیطه حساس، یکی حیطه شبکه اطلاعات و فضای مجازی است، و دیگری حیطه حمل و نقل شهری. این دو حیطه، نقاط بحرانی آینده خواهند بود.
▬    بی‌گمان، اظهار این مطلب که در صورت صحت چنین سناریوی «فقط و فقط و منحصراً فرضی» به سادگی می‌توان در مقابل آن ایستاد، سبکسرانه است. در قیاس با رویدادهای سال ۱۳۸۳، قدری شرایط کشور بهتر است، و توان مدیریت بحران‌ها نیز بالاتر رفته است؛ مع الوصف، شرایط پیرامونی کشور، سویه‌های مغایری از تهدیدها و فرصت‌ها را متبادر می‌کنند، که حکم در مورد مزیت‌های کشور در برخورد با این سناریو را دشوار می‌سازد. در واقع، این، یک سناریوی دشوار خواهد بود و رویاروی آن باید بسیار سنجیده عمل کرد. کلید اصلی، پیشتازی در بیان مطالبات اجتماعی و تحرک اجتماعی و شبکه‌ای نیروهای انقلابی به هدف مطالبه تدبیر از دولت و شهرداری تهران است. آن چه باید صورت بگیرد؛ تولید انبوه راه‌حل‌ها برای مسائل کشور و پایتخت خواهد بود، طوری که مردم بدانند که خط انقلاب برای حل مسائل کشور توان و برنامه دارد، و این دولت و اصلاح‌طلبان هستند که در مسیر طرح و اجرای این راه حل‌ها انسداد ایجاد کرده‌اند. در چنین فضایی است که صدور فرمان «آتش به اختیار فرهنگی» و «فقط و فقط و منحصراً فرهنگی» می‌تواند یک استراتژی هوشمندانه تلقی شود. البته همه این‌ها «فقط و فقط و منحصراً» یک سناریوی فرضی بود.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.