دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی ۱۳۹۰
← دست آخر...
← ”نهایت“ برخورد ”امت“ها چه خواهد بود؟
← شاید آموزندهتر باشد از ”نهایتها“ حرف بزنیم، قبل از ”نهایت“.
← ”نهایت“، حکومت مستضعفین بر مستکبرین است، ...
← پس از آنکه مستکبرین، عالم را از ظلم و جور ”لبریز“ میکنند.
← بنا بر این، وقتی از ”نهایتها“، قبل از ”نهایت“ حرف میزنیم، باید آماده باشیم که مستکبرین و پیروزیهای پرتبختر آنان را، ”در عین عمل به تکلیف“، ببینیم.
← خُب.
← این، نکته مهمی است.
← یعنی، روحیه آهنینی برای برخورد پیاپی با ناکامیها داشته باشیم.
← یعنی، ”انسان در رنج آفریده شده است“.
← و وقتی در این رنج فرو رفتهایم، ”عمل به تکلیف است“ که گوهر انسان را میپرورد.
← قبل از ”نهایت“ و ”در جریان نهایتها“، دینداری، به مثابه آتش به کف داشتن است.
← ”آرامش“ در این اوضاع بد، برای صبوری و عمل به تکلیف، مهم است.
← و البته، داشتن ”آرامش“، به سهولت میسر نیست، و مستوجب ”حکمت“ است.
← این ”حکمت“، با ”ایمان“ به مرجع امور به دست میآید.
← ”آرامش حکیم“، فرجام ”نهایتها“ را با ”عمل به تکلیف“ تعیین خواهد کرد.
----------------------------------------
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الارْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً
فتح/۴
----------------------------------------
← او كسي است كه سكون و آرامش را در دلهاي مؤمنان نازل كرد ”تا ايماني بر ايمانشان افزوده شود“. سپاه آسمانها و زمين از آن خدا است، و خداوند دانا و حكيم است.
← كلمهي ”سكينه“ از ماده سكون است كه خلاف حركت است، و اين كلمه در مورد سكون و آرامش قلب استعمال ميشود و معنايش قرار گرفتن دل، و نداشتن اضطراب باطني در تصميم و اراده است، هم چنان كه حال حكيم اين چنين است.
← حکیم هر چه ميكند، با عزم ميكند؛ و خداي سبحان، اين حالت را از خواص ايمان كامل قرار داده و آن را از مواهب بزرگ خوانده است.
← توضيح اينكه آدمي به غريزه فطري، كارها را از سر تدبر صورت میدهد؛ يعني قبل از انجام هر كاري در عقل خود، مقدمات آن را ميچيند، و طوري ميچيند كه وقتي عمل را انجام دهد، مشتمل بر مصالح او باشد، و در سعادتش تأثير خوبي بگذارد، و سعادت اجتماعي او را تأمين كند.
← آن گاه پس از تقدیم مقدمات در فكر و عقل، عمل را طوري كه نقشهاش را كشيده انجام ميدهد، و در انجامش آنچه بايد بكند و آنچه نبايد بكند، رعايت مينمايد.
← مهم این است که اين عمل فكري بر طبق اسلوب فطرت آدمي و در جریان نظاره در الهامات الهی حکیم صورت میگیرد که ناموس زمان را در خود دارد و گذر زمان، یافتههای آن را از اعتبار نمیافکند. آنكه به خداي تعالي ايمان دارد، تكيه بر پايگاهي دارد كه حادثه و گرفتاري و سکه رایج روزگار تكانش نميدهد، و به ركني وابسته است كه انهدام نميپذيرد.
← اين، وضع حکیم است.
← اما انساني كه به ابام حیات، در ماديات و زمان فرو رفته و تابع هوي و هوس خود باشد، همواره در مقدمهچينيهاي فكر دچار اشتباه ميشود؛ چون نافع واقعي و خيالي در دلش مختلط شده، نميتواند آن دو را از هم جدا كند، مسائل خيالي با آن زرق و برقي كه در خيالات هست در مسائل فكري و جدي او مداخله ميكند؛ گاهي باعث انحراف او از سنن صواب ميشود، و گاهي باعث تردد و اضطراب ميگردد، به طوري كه نتواند در اراده خود تصميم بگيرد، و استوار، اقدام نمايد؛ در نتيجه، شدائد و گرفتاريهايش را تحمل كند.
← غير مؤمن كه براي خود ولي نميشناسد، كسي را كه عهدهدار امورش باشد ندارد، بلكه خير و شر خود را به دست خودش ميداند، خودش را هم كه گفتيم چه وضعي دارد، پس او در همه عمر در ميان ظلمت افكاري كه از هر سو بر او هجوم ميآورد قرار دارد، افكاري از سوي هواهاي نفساني، افكاري از ناحيه خيالهاي باطل، افكاري از ناحيه احساسات شوم، اينجا است كه به درستي معناي آيات زير را درك ميكنيم.
← ”وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ“ (آلعمران/۶۸) ”ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلي لَهُمْ“ (محمد/۱۱) ”اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُماتِ“ (بقره/۲۵۷) ”إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ“ (اعراف/۲۶) ”ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ“ (آلعمران/۱۷۵) اينكه اضافه ميكنيم كه در آيه شريفه: ”لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الايمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ“ (مجادله/۲۲) در باره كساني كه ايمان به خدا و رسول دارند ميفرمايد: اينان ممكن نيست با دشمنان خدا و رسول دوستي كنند، هر چند كه پدر يا فرزند يا برادر يا خويشاوندشان باشد، چون خداوند ايمان را در دلهايشان نوشته و حك كرده و به روحي از خود تأييدشان كرده است
← مراد از ”سكينه“، روحي است الهي، و چيزي است كه مستلزم آن روح الهي است. امري است از خداي تعالي كه باعث سكينت قلب و استقرار و آرامش نفس و محكمي دل ميشود (ترجمه الميزان، ج.۲، ص.۴۴۱).
در نتیجه...
• بهرهي ۱۷۵. محوريت جهالت به جاي حکمت، و تمسك به عواطف و تقليد و مد و… در مقابل بهرهگيري از عقل و خرد، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۷۶. سرگرمي به علوم طبيعي و انساني كه در آن اثري از معارف ماوراي طبيعت يافت نميشود، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۷۷. ترك تعقل راستين كه در باب عقل و جهل اصول كافي براي آن هفتاد سپاه برشمرده شده، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد. فيالجمله، منظور اين است كه آنچه در فلسفه و منطق متعارف به آن تعقل گفته ميشود، كاملاً بيانگر تعقل مد نظر اسلام نيست، بلكه اسلام تعقل و حكمت را كاري سترگ ميداند كه براي آن شرايط مفصلي بر ميشمرد.به جنود و عقل و جهل امام مراجعه كنيد.
• بهرهي ۱۷۸. گذر زمان بر محكمات حکمت بيتأثير است و قايل شدن به نسبيت زماني و مكاني در زمينه محكمات، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۷۹. آراء و عقايد مشكوك كه در صدق آنها استحكام نيست و كذبي در آنها مخلوط شده باشد يا نافع نباشد و يا از آن بيش، ضرري به دنبال داشته باشد، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۸۰. عدم تعقل در دين و دستورات آن، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۸۱. ايمان به وجود غيب قادر و متعال، اتكاء و توكل و سكينه و آرامش را به دنبال دارد. عدم اعتقاد به يك غيب نيرومند و قابل اتكاء و زوال نگاه متوكلانه به علل و اسباب جهان، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۸۲. خودشيفتگي و محوريت بخشيدن به خودجداي از غيب قادر متعال، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۸۳. ترس و واهمه از نيرويي غير از غيب قادر متعال، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۸۴. غم از دست رفتهها و دلبستگي شديد به داراييها، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۸۵. سستي در مقابل حوادث سخت و اندوه و خودكمبيني در مقابل دشمنان، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← صد و هشتاد و پنج رهنمود از مصحف شریف آموختیم.
← جمعبندی الگو، در شماره فرجامین آتی، شامل تقلیل این شمار رهنمود، به بیست و پنج عامل اساسی در تبیین وضعیت فردی و اجتماعی سکولار خواهد بود.
← این تحقیق، نمونهای از تحقیق برای بازسازی علوم انسانی به سبک اسلامی بود.
← دولت خوانندگان منتقد مستدام.
مآخذ: ...
هوالعلیم