دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ هر سه سال یک بار، یک تکنولوژی انقلابی زیر و رو کننده ارتباطی پدیدار میشود. انقلابهای تکنولوژیک، شکل روتین و هر روزه به خود گرفتهاند، و به همین دلیل، انقلاب به نظر نمیرسند، و توسط مصلحان اجتماعی آن طور که باید، جدی گرفته نمیشوند. انقلاب اجتماعی، لوازم خود را دارد. با وقوع هر انقلاب، طبیعتاً باید طراحیهای تازهای صورت بگیرد و نهادسازیهای چابکی انجام شود؛ باید مصلحان اجتماعی در جریان بروز آنها فعالتر باشند، و تکلیف انتقالی خود را برای جلوگیری از بروز آسیبهای بیشتر انجام دهند. حال اگر، انقلابهای تکنولوژیک که به راستی انقلاب پهن دامنه اجتماعی محسوب میشوند، طوری که نسل خاص خود را پدید میآورند، جدی گرفته نشوند، مصلحان اجتماعی نیز به قدر کافی فعال نخواهند شد، و آسیبهای اجتماعی ناشی از عدم بروزرسانی نهادها هجوم خواهند آورد. هر چه شتاب دگرگونی اجتماعی بیشتر باشد، احتمال بروز آسیبها هم افزونتر خواهد شد.
▬ انقلابهای پی در پی دیجیتال، از یک جنبه، شکاف میان مشاغل فکری و یدی را گسترش میدهند. در راستای این تغییر، سه مرحله تحول اقتصادی از هم قابل تشخیص است:
▬ در دوره اول، به دلیل اهمیت فزاینده علوم فنی، جوامع برانگیخته میشوند تا نظام آموزشی را گسترش دهند. خصلت این دوره آن است که نسل فعال در آن، هنوز عمدتاً درگیر کار یدی هستند، ولی تمام همت خود را مصروف آن میکند که نسل بعدی و فرزندان خود را برای کار با تکنولوژی مهیا سازند.
▬ دوره دوم که فی الحال در آن به سر میبریم، دوره برزخ و میانی است؛ دورهای که طی آن، (۱) در حالی که ترکیب نیروی کار و ساختار اقتصاد، هنوز جایگاههای شغلی و از آن مهمتر، پایگاههای اجتماعی لازم را برای اقتصاد متکی بر کار ماشینها و تکنولوژی مهیا نساخته، (۲) شمار زیادی از جوانان، خواهان پایگاههای جدید را شاهد است، و (۳) شمار بسیار اندکی از کسانی که بتوانند مشاغل یدی را عهدهدار شوند، در حالی که (۴) هنوز رباتها و ماشینها کاملاً مهیای جایگزینی مشاغل یدی نشدهاند. این وضع، یک نحو عدم توازن ژرف به وجود میآورد. از یک سوی در مشاغل مرتبط با تکنولوژی مضیقه وجود دارد و در آن بخش، بیکاری موج میزند، و از سوی دیگر، یعنی مشاغل یدی بحران کمبود نیروی مهیای کار وجود دارد. اگر هم افراد با مهارت تکنولوژی وارد حیطه کار یدی شوند، آغاز دشواری جدیدی است، و آن عدم رضایت از زندگی و کاهش حس بهزیستی است.
▬ دوره سوم، دوره جاگیر شدن ماشینها در کارهای یدی و سپس گسترش آنها به همه حیطههاست. مختصات و جزئیات این دوره کم و بیش نا متعین است و بستگی به ارادههای سیاسی امروز و آینده دارد، ولی یک چیز در آن معلوم است؛ این که تقریباً باید هر چه تا امروز از علوم انسانی میدانستیم تغییر دهیم، چرا که اصل اساسی علوم انسانی امروز، یعنی محوریت کار انسانی در تولید داشتههای ملتها، زیر و رو میشود. امروزه، ماشینها به مثابه کنسرو کار و دانش، به نیروی اصلی تولید بدل شدهاند، و هر ماشین جدید، پس از ابداع، نه فقط جای ابداع کننده یا سازمان ابداع کننده، بلکه جای میلیونها انسان دیگر را میگیرد و در عوض همه آنها کار میکند.
▬ به حالی که در برزخ جاگیر شدن تقسیم کار جدید به سر میبریم، صورتهای جدیدی از نابرابریهای اجتماعی خود را نشان خواهند داد. رفته رفته، و تا موقعی که دولتها نقش مهم خود را در توزیع ثروت ناشی از ماشینها بر عهده بگیرند و به اتکا ماشینها نظام تأمین اجتماعی را فربهتر ننمودهاند، بیکاری، یک عنصر ثابت در زندگی اغلب مردم خواهد شد، و بسیاری از مردم مجبور خواهند بود برای داشتن شغل، به کارهای کم مهارت تن بدهند. هم اکنون در سراسر دنیا، بسیاری از افرادی که در آمار رسمی به عنوان «شاغل» طبقهبندی میشوند، در واقع، در شغلهای گاه به گاه و نیمه وقت مشغول به کار هستند؛ شمار این سنخ از افراد در خاک ایالات متحده، به طور چشمگیری طی پانزده سال گذشته افزایش یافته است؛ این وضع در همه ردههای شغلی مشاهده میشود.
▬ مرتبط با این بحث، موضوع نحوه جنبشهای اجتماعی اعتراضی از جانب لشکر بیکاران است. این شرایط دشوار خواهد بود، و مقصر اصلی این دشواری تأخیر فاز علم اقتصاد و مجموعه علوم انسانی و به تبع، سیاستگذاری اجتماعی است. معترضان در سطوح تحصیلات بالا یا حائز مهارتهای برتر هستند. این دست افراد، در یک روند کم و بیش مستمر، نارضایتی خود را به صورت جسته و گریخته ابراز میکنند، ولی به واسطه رسوخ ماشینها در سطوح نهادی، امکان شکلگیری اعتراضات گسترده از دست میرود. با حضور ماشینها نظم و انضباط نهادی به قاعده مستحکمی تبدیل میشود، و هر نوع اعتراضی در سطوح نهادی فیالفور باید به شکوائیههای قابل ثبت و پیگیری در ماشینها تبدیل شود و مجالی برای عرضه در کف خیابان نخواهد داشت.
مأخذ:رسالت
هو العلیم