فیلوجامعه‌شناسی

دانشگاه معطوف به فضیلت

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


۱.    آیا انقلابی‌ها، می‌توانند از کلاس‌های دانشگاهی سر برآورند؟ شاید این‌گونه باشد، اما، موضوع مهم‌تر این است که زندگی دانشجویان و دانش‌آموزانی که «فضیلت» معطوف به «اقدام و عمل» را یاد می‌گیرند، بدون شک، به سطح متعالی سیاست، آن هم به سطح عالی سیاست انقلابی توسعه می‌یابد. این دانشجویان، آماده خواهند بود، تا برای دستیابی به اهداف متضمن «فضیلت» انسانی و اجتماعی، سقف آسمان را حافظ‌وار بگشایند.
۲.    فکر اصلی این است که باید دانشگاه‌های فعلی برای آموزش «فضیلت»های عملی تغییر شکل یابند، و در حالی که همه این دانشگاه‌ها اهداف مشترکی در مسیر فضیلت‌ها دارند، هر دانشگاه، رویکرد متفاوتی را در پیش بگیرد و پرسش‌هایی را در مورد نحوه عملکرد مؤثر اجتماع در مسیر «فضیلت» مطرح کند.
۳.    جوانان، به طور طبیعی، روحیه انقلابی معطوف به «فضیلت» دارند. اکثر آن‌ها ایده‌های بزرگی در ذهن می‌پرورند، اما، فاقد مهارت‌های لازم برای تشخیص مصالح، تعامل با دیگران برای تدارک همکاری جمعی، و اجرایی کردن حکیمانه این ایده‌ها هستند، با این تحفظ که آتیه و معاد این اقدامات برای اجتماع تضمین شود. ما می‌توانیم چیزهایی به آن‌ها بیاموزیم تا کم و بیش مطمئن شویم روحیه ذاتی آن‌ها به هدر نرفته است؛ «آموزش معطوف به فضیلت».
۴.    این سؤال، همیشه مطرح بوده است که آیا واقعاً می‌توان «فضیلت» را آموزش داد یا نه. پاسخ خود من به این سؤال، مثبت است. آن‌چه این دانشجویان نیاز دارند و آن‌چه ما می‌توانیم به آن‌ها یاد بدهیم، مهارت‌های مهمی هستند؛ مانند این‌که چگونه فضیلت محض را تشخیص دهند، چگونه این فضیلت‌ها را با سایر فضیلت‌ها تقاطع دهند، چگونه با دیگران تعامل توأم با سعه صدر داشته باشند تا فضایل مد نظر خود را در متن همکاری جمعی پیش ببرند، و چگونه در طول زمان، سرمایه‌گذاری موفقی روی فضایل مد نظر خود داشته باشند. این است که اجتماع ما را به پیش خواهد برد.
۵.    اساتید این دانشگاه‌ها، درس‌ها را بسیار ملموس و مناسب احوال دانشجو و احوال زمانه آموزش می‌دهند. به قدری ملموس که به تئاتر شباهت می‌رساند. مهم‌ترین بخش آموزش این است که چگونه می‌توانیم فضایل را در یک مسیر درک‌پذیر، صبورانه و با استقامت به پیش ببریم.
۶.    این مهارت‌ها در کجا باید آموزش داده شوند؟ نه فراتر از دانشگاه ...
۷.    دانشگاه فارغ از فضیلت، نمی‌داند چه باید بکند. ممکن است یک دانشمند تجربه‌گرای محض چیزهای زیادی بداند، ولی نمی‌داند که آن‌ها را چگونه به نحو حکیمانه‌ای، طوری که آینده و معاد آن تضمین شده باشد، برای اقدام و عمل در اختیار جامعه بگذارد. آموزش «فضیلت»، بخش مهمی از آموزش‌های ضروری دانشگاهی است؛ ولی واقع آن است که دانشگاه برای دستیابی به این منظور نمی‌تواند به همین شکل که هست بماند. دانشگاه، باید با محیط زندگی واقعی مردم تلفیق شود. مطمئناً در یک جایگاه برجی عاج آکادمیک، دانشجویان چیزهایی یاد می‌گیرند، اما، نمی‌دانیم چقدر از این کلاس‌ها الهام حکیمانه خواهند گرفت و چقدر می‌توانند یادگیری‌هایشان را عملیاتی سازند.
۸.    تلاش دانشجویان و اساتید برای عملیاتی کردن ایده‌ها، مسأله «انتفاع مردم» را مطرح می‌سازد، و طرح این مسأله، خود به خود، ایستارهای اخلاقی را احضار می‌کند. دانشجویان و اساتید در طول عمل می‌آموزند که ناگزیر، باید مهارت‌های اخلاقی خود را از طریق تهذیب نفس بیفزایند. زیرا، آن‌ها باید بتوانند، مجرد از انتفاع شخصی خود به انتفاع مردم بیندیشند، و این، پای «فضیلت»های عام انسانی را به میان می‌کشد.
۹.    یکی از دلایل کارآیی این الگو آن است که آموزش مؤثر «فضیلت»ها، فراتر از یک برنامه آموزشی مدون صورت می‌گیرد، و باید طی «ممارست» در متن عملیات انجام شود. دانشگاه‌های ما، امروز این بخش کار را کم دارند. دانشجویان، پر هستند از احساسات در مورد چیزها و کارهایی که باید انجام گیرند و صورت پذیرند، ولی چون به خود به چشم مسؤول اجرای این آرمان‌ها نمی‌نگرند و مدام از دیگران توقع دارند، موانع عملی را نمی‌بینند، به درک متقابل با جامعه نمی‌رسند و مردم هم به آنان به مثابه «احساساتی‌های خام» می‌نگرد؛ احساساتی‌هایی که سرد و گرم روزگار نچشیده‌اند.
۱۰.    برنامه‌های دانشگاه معطوف به فضیلت، باید آموزش داخل و خارج دانشگاه را هم‌زمان در بر بگیرد. کار کردن با دانشجویانی که می‌خواهند یک ترم یا یک سال را بگذرانند، موفقیت‌آمیز نخواهد بود. آن‌ها باید ضمن گذران آموزش‌های پایه، مدام و در جریان عملیات برای کسب تکلیف به محیط‌های باز و پر رونق دانشگاهی برگردند. هدف این است که تجربه عملی به دانشگاه باز گردد و دانشگاه، مستمراً خود را بر حسب چم و خم‌های حل این مسائل بازسازی کند.
۱۱.    یک حسن دیگر این اداره معطوف به فضیلت دانشگاه‌ها این است که بلند همتی را به جوانان القا می‌کند. این دانشجویان، هیچ گاه کار علم را تمام شده نمی‌پندارند، بلکه در کوران مسائل عملی، دغدغه‌مند می‌شوند و می‌کوشند تا آن‌ها را حل کنند.
۱۲.    برترین نتیجه دانشگاه «معطوف به فضیلت»، این است که باعث می‌شود تا دانشجویان «انقلابی» فکر کنند؛ یعنی، به دنبال مسائل و نقاط زاویه‌دار با فضیلت‌ها باشند و راه حل‌هایی برای آن‌ها بیابند و با صبر و متکی بر عملکرد «الگو» کار را تا تحقق کامل «فضیلت»، «پیگیری» کنند.
۱۳.    کهترین نتیجه دانشگاه «معطوف به فضیلت»، این است که فارغ از آن که دانشجویان چنین دانشگاهی، در آینده بتوانند نقش اجتماعی پر رنگی بازی کنند، در زندگی شخصی، بسیار پخته و سنجیده خواهند بود. مهم نیست آن‌ها چه شغلی را انتخاب می‌کنند، بلکه چیزی که اهمیت دارد این است که از نگاه یک مسؤول انقلابی به دنیا بنگرند.
۱۴.    نکته آخر این که سالم نگاه داشتن این محیط دانشگاهی از شهوت قدرت کار دشواری است که آن نیز باید با ممارست و پایبندی به اصول اخلاقی تأمین شود. از این قرار، برداشت من این است که به این معنا، دانشگاه معطوف به فضیلت، در مقابل دانشگاه روشنفکرزده، نمی‌تواند متساهل و سهل‌انگار و سروشیست، بلکه باید اصول‌گرا و بنیادگرا و مسؤول باشد.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.